نهال درخت هلو

پسر طوری به فکر خانواده‌اش بود که تنها سکه‌ای را که داشت، فروخت و با پول آن چند نهال درخت هلو خرید و در باغ پدر کاشت...

پدرش مغازه میوه فروشی داشت. او هم در گرداندن مغازه، یاریگر پدر بود.

سلمان پسر دوم خانواده بود. غیر از او دو پسر و چهار دختر دیگر هم بودند، اما او غیرت و مسئولیت بیشتری نسبت به خانواده داشت، خانواده هم روی او حساب ویژ‌ه‌ای باز کرده بودند.

سلمان محبوب دل همه بود…

پسر طوری به فکر خانواده‌اش بود که تنها سکه‌ای را که داشت، فروخت و با پول آن چند نهال درخت هلو خرید و در باغ پدر کاشت…

حس مسئولیت سلمان، فقط برای خانواده‌اش نبود. او که رگ غیرتش برای وطن هم برآمده بود، رفته بود برای آزادسازی مهران که در آغوش خدا جای خوش کرد، اما درخت های هلو، تا سال‌ها میوه دادند و به معاش خانواده کمک کردند…

* شهید سلمان ایزدیار فرمانده گردان حمزه از لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام بود که در ۱۱ تیر ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۱ (آزادسازی مهران) به شهادت رسید.

از صفحه شهید سلمان ایزدیار دیدن کنید:

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

One Comment

  1. ۲۰ فروردین ۱۳۹۹ at ۳:۱۶ ب٫ظ

    اصغر اصغری

    پاسخ

    باسلام شهدا در همه چیز اسوه و الگوبودند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search