هادیِ گردان المهدی

به روایتِ سردار هادی ، فرمانده گردان المهدی (عج)

  • گردانی با سه فرماندۀ شهید

همۀ گردان‌های لشکر ده سیدالشهدا به مثابه یاران واقعی سیدالشهدا پای کار جنگ بودند و لشکریان سیدالشهدا همچون اربابشان تا آخرین نفس در میدان رزم تلاش می‌کردند تا نشان دهند که اگر می‌گویند “یا لیتنا کنا معک”، از عمق جانشان است. در عین حال، هر کدام از گردان‌ها خاص بودند با ویژگی‌هایی منحصربفرد.

گردان المهدی در لشکر ۱۰؛ تنها گردانی است که سه فرمانده شهید دارد و هیچ گردان دیگری نیست که این تعداد فرمانده خود را تقدیم کرده باشد.

از جهاتی می‌توان گفت که گردان المهدی با وجود ظرفیت‌های بسیاری که داشته، اما خیلی مظلوم واقع شده است و آنطور که باید و شاید، این گردان و شهدای آن شناخته و معرفی نشده‌اند.

  • لاله‌های آرمیده در صحن امامزاده

هم اکنون در گلزار شهدای امامزاده علی‌اکبر(ع) چیذر، تعداد بسیاری از لاله‌های گلگونی که در صحن امامزاده آرمیده‌اند، متعلق به گردان المهدی می‌باشند. دفتر این گردان که توسط سردار هادی؛ از فرماندهان وقت گردان اداره می‌گردد، همسایه دیوار به دیوار امامزاده است.

سردار محمد هادی که هنوز هم با همان شور و نشاط و حرارت، پای کار گردان است، هر روزش را با نام و یاد شهدایی شروع می‌کند که زمانی همگردانی‌اش بودند و حالا همسایگانش.

  • غوغای گردان المهدی

سردار هادی که زمانی هادیِ رزمندگان گردان المهدی بود، هنوز به خوبی شعار آهنگینِ گردان المهدی را در ذهن و قلب خود نگاه داشته. شعاری که رزمندگان این گردان، شب‌های عملیات، یکصدا دم می‌گرفتند و با آهنگی حزین و حماسی سر می‌دادند و با شور و حرارتی وصف‌ناشدنی می‌زدند به دل دشمن. می‌رفتند که فدای مولا شوند:

گردان المهدی چه غوغا کرده

یاران خود فدای مولا کرده

یا سیدی یا سیدی یا مولا

جانم فدایت یا اباعبدالله

 

  • یارانِ با وفا

به لطف الهی و مدد شهدا، فرماندهان گردان المهدی هنوز ارتباط منسجم خود را پس از گذشت سالها حفظ نموده و از حال یکدیگر با خبرند.

تلاش می‌شود تا به حول و قوۀ الهی، بعد از این، وحدت و انسجام رزمندگان دیروز و امروز و فردای گردان المهدی، بیشتر گردد تا نام و آوازۀ حماسه‌های شهدای این گردان، بپیچد در گوش جوانان این شهر.

ان‌شاءالله

هانیه ثقفی

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search