از زبان همرزم شهید امیرمسعود صادقی یکتا:
به یاد دارم از یک چیز خیلی بدش می آمد و تنفر داشت ، آن هم تعریف و تمجید بی جا بود.
یکبار هم در این باره مسئله ای پیش آمد، درون چادر بودیم به یکی از رفقا کاری ارجاع کردند ، اسمش را نمی برم اما آن بنده خدا هم سرپیچی کرد، دقیق یادم نیست چه کاری اما ولی ماموریت داخل اردوگاهی و به قول خودمان یک مقدار سطح پایین بود.
برای رفع دلخوری شهید یکتا از زیر بار مسئولیت در رفتنش، شروع به تعریف و تمجید بسیار از ایشان کرد، به قولی می خواست هندوانه زیر بغل ایشان بگذارد و مثلا می گفت: لوتی هستی ، مرد هستی ، با مرامی و …
اما شهید صمد بسیار گرفته شد و با ناراحتی گفت: چرا این حرف ها را می زنی؟ چرا میخواهی مرا گول بزنی؟ برادر مسئولیت کارهایت را قبول کن.
تولید (مصاحبه)
گنجینه لشکر ۱۰