درباره شهید سلمان ایزدیار :
قدی بلند و جسمی توانمند داشت. از همان کودکی در «جوادآباد» سردسته و سرمشق بچه های محل بود، عَلَم هیئت را بلند می کرد…
کم کم پهلوان منشیاش، او را کشاند به سمت ورزش باستانی و کشتی و بعد هم زیر نظر استاد «اعظمی منش»، رزمی کار شد.
جنگ که شروع شد، جای استاد و شاگرد عوض شد.
سلمان که خودش به دیار عشق رفته بود، استاد را هم دعوت کرد…
استاد هم با دیدن جوانان پاکدل و پاکباخته، متحول شد و ماندگار، و شروع کردن به آموزش پاسداران رزمنده؛ آموزشهایی که بعدها در عملیاتها مثمر ثمر واقع شد.