اسمت را بنویس!

توسل عجیبی داشت. هر وقت در منزل بود اعضای خانواده را دور هم جمع می کرد و چند آیه قرآن می خواند...

توسل عجیبی داشت. هر وقت در منزل بود اعضای خانواده را دور هم جمع می کرد و چند آیه قرآن می خواند. آن زمان زیاد پیش می‌آمد که برق نداشتیم حتی در تاریکی مطلق هم از قرآن خواندن دست نمی کشید در زیر نور فانوس قرآن تلاوت می کرد.
توسلش به ائمه‌ی اطهار هم که گره عضویت در سپاه و گرفتن رضایت مادرش را باز کرد. خودش این گونه تعریف کرد:
«سال ۵۸ بود و خواستم عضو سپاه بشم اما مادرم موافق نبود من هم روی حرف ایشان حرفی نمی زدم. یک شب خواب دیدم مرد سبز پوشی آمد و یک دست لباس سبز نظامی با آرم سپاه به من داد و گفت: «بپوش! اینها متعلق به توست.» خیلی ترسیده بودم و حاج خانم بنده خدا هم بیدار شد و برایم آب آورد و جریان را پرسید. در حالی که نمی توانستم جلوی گریه‌ی خودم را بگیرم، برایش تعریف کردم فردا صبح گفت: «برو اسمت را بنویس!»
غائله کردستان شروع شده بود و تحریکات نیروهای ضد انقلاب روز به روز بیشتر می شد. کاظم به همراه نیروهای دکتر چمران، راهی کردستان شد و آموزش های چریکی را در آنجا فرا گرفت.
او که تربیت یافته‌ی بزرگانی چون دکتر چمران و حاج احمد متوسلیان بود؛ پس از بازگشت در پادگان توحید ورامین به عضویت رسمی سپاه در آمد.


* شهید کاظم نجفی رستگار، فرمانده لشکر ۱۰ حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در جریان عملیات بدر در روز پنج شنبه بیست و پنجم اسفند ماه ۱۳۶۳ هنگام اذان ظهر در شرق دجله (منطقه هورالهویزه) در حال شناسایی منطقه به همراه چند نفر از فرماندهان تیپ سیدالشهدا (علیه السلام) مورد حمله هوایی قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پیکر ایشان سیزده سال بعد، شناسایی شد و در قطعه‌ی بیست و چهارم بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

۳ Comments

  1. ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ at ۱۰:۱۴ ق٫ظ

    ناشناس

    پاسخ

    خوش به سعادت شهید رستگار که رستگار شد.

  2. ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ at ۱۰:۱۴ ق٫ظ

    اصغر اثنی عشری

    پاسخ

    بسیار زیبا بود حقیقتا دعای مادر رمز رستگاری است

  3. ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ at ۱۰:۱۲ ق٫ظ

    sharare

    پاسخ

    kheili ghashang bood

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search