شهید محمدرضا حسینی میرمحله

شهید محمدرضا حسینی میرمحله

 

نام مستعار: عبدالحمید

نام پدر: احمد

نام مادر: ملوک

تاریخ ولادت: ۱۳۴۲/۱۲/۸

محل ولادت: تهران

سن: ۲۱ سال

تحصیلات: دیپلم الکترونیک

شغل: روحانی

تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱/۳

محل شهادت: طلائیه

گردان: قمر بنی هاشم(ع)

مزار: تهران – بهشت زهرا(س) – قطعه ۲۷ ردیف ۴۴ شماره ۱

 

زندگینامه شهید محمدرضا حسینی میرمحله

محمدرضا حسینی میرمحله هشتم اسفندماه ۱۳۴۲، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش احمد و مادرش ملوک نام داشت.

او را عبدالحمید نیز می نامیدند.

وی تا پایان دوره متوسطه در رشته الکترونیک درس خواند.

شرکت فعال در کلاسهای درسی و عضویت در کتابخانه و فعالیتهای مسجد علی ابن ابیطالب موجب شکوفاشدن استعداد و توانایی‌های او شد.

پس از اتمام دوره دبیرستان، بر اساس آرمان دیرینه‌اش تحصیلات خود را در رشته علوم دینی ادامه داد، در دوران طلبگی همچنین با واحد درمانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری داشت و در همین رابطه مدتی نیز در جبهه های حق علیه باطل مشغول خدمت بود .

علیرغم عمر کوتاه ۲۱ ساله اش، در رشته های متعددی به حد تخصص نسبی رسیده بود و قدرت و کارائی سطح بالا در حد مربیگری داشت، برای مثال: تسلط بر مسائل پزشکی و امدادگری، خطاطی، نقاشی، طراحی و الکترونیک. او همچنین روضه خوان و مداح اهل بیت (ع) بود.

شب ها تا دیروقت بیدار می ماند و به قرائت قرآن و مطالعه کتاب می پرداخت. جلسات مطالعه عمومی برگزار می‌کرد و دیگران را نیز به این امر تشویق می کرد .

سرانجام در روز سوم فروردین سال ۱۳۶۳ در عملیات خیبر در منطقه طلائیه پس از آنکه در هنگام عملیات و بعد از آن مجروحین زیادی را مداوا و پانسمان کرده بود، مورد اصابت ترکش از ناحیه گردن قرار گرفت و با جسمی خسته از تلاش و جانفشانی، دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار معشوق شتافت.

پیکر پاکش در قطعه ۲۷ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

 

فرازی از وصیتنامه شهید محمدرضا حسینی میرمحله

هان ای مستضعفان!

ای شهیدان!

هر قطره از خون شما که ریخته شود دلاوری می‌پرورد که می‌رزمد.

او می‌رود همان راهی را که حسین بن علی رفت.

ما هم می‌آییم…

بله، خوشا آنان که رفتند، با دلی مطمئن و در یک لحظه کوتاه به وصال رسیدند و شهید شدند.

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

One Comment

  1. ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ at ۹:۴۱ ق٫ظ

    صبا

    پاسخ

    خوشا به سعادت شما شهدا مه زرنگ بودید و خیلی زود دنیا رو شناختید و برای رسیدن به کمال مطلوب از همه چیزتون گذشتید . ما رو هم کمک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search