شهید حسین معمارزاده

شهید حسین معمارزاده

نام مستعار: حسین

ولادت: ۱۳۳۹

شغل: دانشجو

تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱/۲۳

محل شهادت: شرهانی

عملیات: والفجر مقدماتی / والفجر ۱

گردان: گردان تخریب – لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام

مزار: تهران – امامزاده علی اکبر چیذر

 

زندگینامه شهید حسین معمارزاده

شهید سیامک معمارزاده سال ۱۳۳۹ در تهران دیده به جهان گشود. او نخستین فرزند خانواده بود و پدرش وضع مالی بسیار خوبی داشت. خانواده اش سال ۱۳۴۸ در تجریش ساکن شدند. در منزلی که از نظر زیبایی و مساحت همچون باغ بود.

سیامک تا کلاس سوم دبیرستان را در مدرسه البرز در رشته علوم تجربی درس خواند و سال آخر را به دبیرستان خوارزمی شمیران رفت. وی سال ۱۳۵۵ موفق به اخذ دیپلم شد. 

وی از همان دوران دبیرستان به مبارزه علیه رژیم طاغوت علاقه مند شد و با مبارزانی همچون شهید مطهری و شهید محلاتی همنشین گشت. پدر که از دستگیری پسرش توسط ساواک می ترسید از دانشگاهی از انگلیس برای او پذیرش گرفت.

سیامک سال ۱۳۵۶ روانه انگلستان شد و در کالج طبیعی لندن در رشته مهندسی کشت و صنعت مشغول تحصیل گردید اما حضورش در این کشور هم مانع مبارزاتش علیه شاه نشد.

وی در انگلیس عضو انجمن اسلامی دانشجویان اروپا شد و همان جا در تظاهرات شرکت می کرد.

بعد از پیروزی انقلاب، یکبار که همراه با دوستانش در لندن در مقابل سفارت امریکا تجمع کرده بود توسط پلیس دستگیر شد و به زندان رفت. خلق و خوی حسنۀ او در زندان باعث شد یک خلافکار سیاهپوست زندانی به دین اسلام مشرف شود.

سیامک و دوستانش پس از ۴۵ روز اسارت، آزاد و از کشور انگلیس اخراج شدند.

وی به عضویت گروه مقاومت الحدید در محله نخجوان تجریش، مسجد صاحب الامر درآمد.

با شروع جنگ و عملیات فتح خرمشهر، خودش را به جبهه رساند.

سال ۱۳۶۱ علاوه بر فعالیت در بسیج، درس طلبگی را نیز در حوزه علمیه چیذر شروع کرد. سپس دوباره به جبهه رفته و در یگان تخریب تیپ ۱۰ سیدالشهدا رفت و از آن پس نام حسین را برای خود برگزید.

سرانجام وی در عملیات والفجر ۱ که برای گشودن معبری در میدان مین در منطقه شرهانی رفته بود، به شهادت رسید.

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search