شهید عظیم هنرمند هرلقی

شهید عظیم هنرمند هرلقی

نام پدر: رحیم

نام مادر: طیبه

تاریخ تولد: ۱۳۵۰

محل تولد: تهران

تاریخ شهادت: ۱/مرداد/۱۳۶۷

محل شهادت: شلمچه

گردان: امام حسن(ع)

مزار: تهران – بهشت زهرا(س) – قطعه ۴۰ ردیف ۲۷ شماره ۲

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

وصیتنامه شهید عظیم هنرمند هرلقی

اشهد ان لااله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح

با سلام و درود حضور یگانه منجی عالم بشریت و با سلام به پیر جماران یار امام زمان خمینی بت شکن و با سلام بر کلیه رزمندگان که جان خود را در کف گرفته تا در راه سرخ امام حسین(ع) قرار گیرند. خداوند از این شربت گوارا که همانا شهد شهادت می‌باشد به این حقیر گناهکار بنوشاند.

اینک که در آستانه شهادت سرخ قرار دارم، آرزو دارم خداوند شهادت مرا مورد قبول خود بدارد و مرا جزو شهیدانی قرار دهد که در رکاب آقا امام حسین به شهادت رسیده‌اند.

بارخدایا، اینک که بار نو بسته‌ام با کمی محاسبه و ملاحظه می‌بینم که چیزی ندارم در آخرت و در محضرت روسفیدم گرداند.

خدایا، این هدیه ناقابل که در کف دارم، همان جان خود می باشد. از من قبول کن و مرا در درگاهت بپذیر.

می خواهم وصایای خود را به رسم یادگاری به روی کاغذ بیاورم ان شاءلله که مبین راهتان باشد. هرچند که لایق نصیحت به شما عاقلان نمی‌باشم.

می خواهم بگویم که من از دنیا خیری ندیدم البته به جز حالات معنوی که در مناطق جنگی کسب کردم من در طول ۱۷ سال زندگی کارهای خوبی نکرده‌ام و امیدوارم که خداوند گناهان مرا از روی دشمنی با خود نداند و تمامی آنها را به حساب نادانی من بگذارد.

من می‌روم با رفتن خود می‌گویم با دلی خوش می‌روم. من می‌روم اما شما بدانید، شما بمانید و با این دنیا دست و پنجه نرم کنید و خدا کند که در این مجادله شما پیروز شوید و در لجنزار گناه غرق نشوید. می خواهم به جوانانی که پا در راه کج گذاشته اند بگویم نروید راهی که برگشت نداشته باشد و اگر هم در نیمه راه پشیمان شدید و آثار گناه در آخرت در چهره هایتان نمایان خواهد شد.

می خواهم بگویم که خود را به کاروان راهیان کربلا برسانید و از قافله عقب نمانید که روسیاه و پشیمان می‌شوید.

برای مادرم:

می‌خواهم از زحمات بنویسم. از زحمات مادری که ما ماه‌ها در بطن خود پرورش داده ولی خداوند به مصلحت خود او را زود از ما گرفت و سایه‌اش را از سر ما و خانه پر رنج ما کم کرد. خداوند روح پرفتوح و رنجور او را قرین رحمت قرار دهد و او را با خانم فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) محشور گرداند.

ان شاءلله

برای پدرم:

انسان قدر بعضی چیزها را دیر می فهمد. می‌خواهم که بگویم در دنیا پدری داشتم که سالهای سال با مشقت فراوان با عرق جبین مرا و دیگر اعضای خانواده را سرپرستی کرده، من در این لحظه حساس از خداوند تقاضای طول عمر برای پدر بزرگوارم می‌کنم. پدر عزیزم، من در تمام طول عمرم برای شما کاری نکردم و همیشه باعث رنج و آزار شما بوده‌ام و شرمنده و پشیمانم که چرا قدمی برای شما برنداشته‌ام. از شما خواهش می‌کنم که مرا حلال کنید.

برای نامادری‌ام:

مادر بسیار مهربان که سرپرستی ما را از کودکی ادامه داد و زحمات فراوان در راه رشد و تکامل ما کشیده است، قدردانی می‌کنم و مادرم را به صبر و تقوا دعوت می‌کنم و می‌خواهم که در عزای من برای علی اکبر و علی اصغر گریه کنید و به دوستان و آشنایان که پیامم به گوش آنها می‌رسد توصیه می‌کنم به صبر و تقوا و می‌خواهم که پشتیبان رهبر عزیز باشید.

خداوندا شهادت مرا مورد قبول خود قرار بده.

التماس دعا و از کلیه کسانی که مرا می‌شناسند طلب حلالیت می‌کنم.

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search