شهید مصطفی علی جابری
محل تولد: تهران
تاریخ شهادت: بهمن/۱۳۶۶
محل شهادت: ماووت
عملیات: نصر۴ / بیت المقدس ۲
گردان: زهیر
مسئولیت: مسئول گروهان بعثت از گردان زهیر لشکر ۱۰ سید الشهدا علیه السلام
مزار: تهران – بهشت زهرا سلام الله علیها – قطعه ۲۹
سایر اطلاعات: تابلوی شهدای گردان زهیر؛ شامل عکس شهید علی جابری در اتوبان یادگار امام تهران نصب شده است.
بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)
دستنوشته شهید علی جابری
نوشتۀ زیر متنی است که شهید علی جابری دو ماه قبل از شهادتش در اردوگاه کوثر اهواز برای یکی از بچه های گردان نوشته است.
بسم الله الرحمن الرحیم
آدمی از دو قوۀ عقل و عشق آمیخته شده است که هر کدام به تنهایی او را یا حیوان میکند یا فرشته و هر گاه با هم آمیخته شود او را به اعلی علیین میرساند. و هرگاه از روی خطا مرتکب گناهی شد خداوند او را میبخشد. پس هرگاه که خطا کرد اول پروردگارش بسوی او توبه میکند و چون لطف خداوند شامل حالش شد پس آن بندۀ گنهکار به سوی خدا برمیگردد و توبه میکند و آنگاه خداوند منان بسوی او توبه میکند و توبهاش را پذیرا میگردد. پس هر توبۀ بنده، ملفوف به دو توبۀ پروردگارش هست.
انّماالتّوبه علی الله للّذین یعملون السّوء بجهاله ثمّ یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما. (نساء آیۀ ۱۷)
خداوند انشاءالله ما را از توبه کاران حقیقی قرار دهد.
ملتمس دعا
علی جابری
۱۶/اردیبهشت/۶۶
بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)
عنوان: روضۀ علی اصغر (ع)
راوی: حاج مهدی سلحشور (برادر کوچکتر مرحوم فرج الله سلحشور)
علی جابری؛ هم مسئول گروهان بود و هم مداحی میکرد. روضههای حضرت علی اصغرش عجیب بود…
آخرش هم تیر خورد به گلویش و مثل علی اصغر (ع) شهید شد.
آخرین بار در حسینیه سنندج میخواند:
سوختم از آتشت آه چه سوزان تبی
همچو لب خشک تو هیچ ندیدم لبی
گریه کنم هایهای در عوض لای لای …
* * *
چند سال پیش، محرم بود و شب علیاصغر(ع). مانده بودم در هیات (هیئت فاطمیون قم)، چه بخوانم… منابع مختلف را بالا و پایین کردم، ولی چیزی که راضیام کند، پیدا نکردم.
شب؛ خواب شهید علی جابری را دیدم.
پرسید: ماندهای چه روضهای بخوانی؟
گفتم آره.
گفت: یادت هست در حسینیه پادگان امام علی، شب علیاصغر من چه روضهای خواندم؟ بعد شروع کرد به خواندن روضه و گفت: این روضه را بخوان.
شروع کردم به گلایه از او…
گفتم: در این وانفسا و فتنههای آخر الزمان، رهایمان کردهاید و رفتهاید آنجا به خوش گذرانی! کار راحت را شما کردید و ما اینجا گیر افتادهایم.
علی گفت: شما کور هستید و ما را نمیبینید، تقصیر ماست؟ ما بینتان هستیم، در جلسه هایتان. تو فکر کردی شماها را چه کسی در این مسیر نگه داشته؟… فکر میکنی چه کسانی آقا را یاری میکنند؟ چه کسانی سنگها را از میان راه بر میدارند؟ کسی غیر از ما اینکارها را انجام میدهد؟ شماها کورید و ما را نمیبینید، تقصیر ما چیست؟ در هیئت هایتان، قبل از آنکه کسی بیاید، ما حضور داریم… نوحهای را که میسازی ما یادت میدهیم… حتی دو دمههایی که میان دارتان آقا بصیر (فرزند فرج الله سلحشور) میخواند را ما به او یاد میدهیم. شما ما را نمیبینید ما چه کار کنیم؟
خوب یادم هست که شهید علی جابری از بصیر اسم برد. نمیخواهم بگویم خواب؛ وحی منزل است، اما خواب من، موید آیه شریفه «شهدا زندهاند» بود.
بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)
۵ Comments
۶ اسفند ۱۴۰۱ at ۱۰:۰۴ ب٫ظ
ناشناس
سلام شهید عزیزم ازاین که شهید شدی واقعی ناراحت شدم
۱۵ خرداد ۱۴۰۱ at ۱:۱۰ ب٫ظ
محسن
آدرس دقیق مزار رو نگذاشتید، قطعه ۲۹ کدام ردیف و شماره من پیدا نکردم
۲۸ مرداد ۱۴۰۱ at ۱۰:۳۲ ب٫ظ
محسن
ظاهراً اسم کامل این شهید عزیز “مصطفی علی جابری” هست که طبق فرموده مادر شهید، علی جابری صداش میکردند (https://jelveiesar.ir/%D8%B7%D9%84%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C/) ، طبق مصاحبه حاج مهدی سلحشور طلبه و مداح هم بودن (https://hawzah.net/fa/Magazine/View/5737/5767/58154) این رو گفتم که بگم طبق این اطلاعات مزار این شهید قطعه ۲۹ ردیف ۶ شماره ۱۷ میتونه باشه (https://www.golzar.info/33909).
۱۵ تیر ۱۴۰۰ at ۰:۴۹ ق٫ظ
ناشناس
سلام به شهید بزرگوار خودت کمک کن
۲۵ خرداد ۱۴۰۰ at ۱۱:۰۵ ق٫ظ
گمنام
سلام شهید عزیزم.
من امروز خیلی اتفاقی در سایت شهدا باشما آشنا شدم.
عشق شما روضه حضرت علی اصغر(ع) بوده.
کمکم کنید در روضه هایشان بیاد شما باشم البته اگر من روسیاه لایق باشم
خواهش میکنم بنده رو شفاعت کنید😢 محتاج دعای خیرتان هستم.