شهید حبیب خیری پیله رود

شهید حبیب خیری پیله رود

نام پدر: توکل

نام مادر: گلستان

تاریخ تولد: ۱۸ اسفند ۱۳۴۶

محل تولد: تهران

سن: ۱۶ سال

تاریخ شهادت: ۱۶ اسفند ۱۳۶۲

محل شهادت: جزیره مجنون

عملیات: خیبر

گردان:حضرت علی اکبر(ع)

مزار: تهران – بهشت زهرا(س) – قطعه ۲۷ ردیف ۲۰ شماره ۱

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

زندگینامه شهید حبیب خیری پیله رود

شهید حبیب خیری پیله رود هجدهم اسفند ۱۳۴۶، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش توکل و مادرش گلستان نام داشت.

حبیب تا کلاس اول متوسطه درس خواند. سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

او در سن ۱۶ سالگی در شانزدهم اسفند ۱۳۶۲، با سمت آر پی جی زن در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت رسید. مزار او در قطعه ۲۷ بهشت زهرای تهران واقع است.

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

وصیتنامه شهید حبیب خیری پیله رود

وصیتنامه خود را با نام خدا شروع می کنم، با نام کسی که به ما جان داد، روح، فکر و…

ما باید در هر زمان و هر کجا از این فکر استفاده کنیم و بفهمیم که چه کسی باطل است و سریع بر علیه باطل قیام کنیم. خداوند می فرماید :
اگر کسی در راه من جهاد کند اجری عظیم برده و چه بسا که در آن جهاد شهید شود . (سوره زمر آیه ۵۵)
در همه جا توصیه شده که خوردن و خوابیدن کاری است حیوانی، پس چرا ما دنبال یک چنین چیزهایی برویم؟…
و در آخر من از شما یک چیز را می خواهم که همیشه به نماز جماعت بروید و برای آن اهیت قائل باشید و نماز جمعه را مخصوصاً اهمیت بیشتری بدهید، چون نشانگرسیل خروشان امت حزب الله است. همانهایی که امام در سال ۴۲ می فرمودند : یاران من کسانی هستند که یا بچه هستند یا هنوز به دنیا نیامده اند. این انسان ها باید بعد از تبعید رهبر یا امام خود، خود را نشان بدهند

و ای امت حزب الله اگر کسی را دیدید که تارک الصلوه است و بی حجاب ، آن را سریعاً نصیحت کنید که خداوند امر به معروف و نهی از منکر کنندگان را دوست دارد …

پسر کوچک شما
حبیب خیری

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

خاطرات شهید حبیب خیری پیله رود

  • مادر شهید :

هرگز ندیدم حبیب، لب به دروغ، غیبت یا چاپلوسی باز کند. اواخر، مکروهات را هم رعایت می کرد. هیچوقت بلند نمی خندید و همیشه تبسم بر لب داشت. سر به زیر و مودب بود و همیشه پیشقدم برای امور خیر…

در ورزش تکواندو خیلی پیشرفت کرده بود و موفق شده بود کمربند قرمز بگیرد، اما به ما نگفته بود و ما بعد از شهادتش این موضوع را فهمیدیم.

این اشعار در دفترچه حبیب و با خط خودش نوشته شده بود:

به خدا هر کجا که رفتم گفتم اربابم تویی
نکنه جدام کنی از صف نوکرات حسین
اگر باشد قرار آخر بمیرم
نمی خواهم که در بستر بمیرم
خدایا کن شهادت را نصیبم
که همچون اصغر و اکبر بمیرم
همی خواهم برای حفظ قرآن
برای یاری رهبر بمیرم

پآرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search