حاج علی موحد دانش، اولین فرمانده تیپ سیدالشهدا علیه السلام بود. اما پس از مدتی به دلایلی از فرماندهی استعفا داد. همرزمانش هم همراه با استعفای او گفتند: پس ما هم می رویم! اما او حاج کاظم رستگار را به عنوان فرماندهی تیپ پیشنهاد داد و قول داد خودش هم به عنوان نیروی عادی در کنارشان بماند.
حاج علی به قولش پایبند بود. او حکم آچار فرانسه حاج کاظم را داشت و همواره در کنار رستگار ماند تا خودش هم رستگار شد!
شب عملیات؛ طبق قرار قبلی، علی آمد برای کمک.
کار شناسایی به سرعت انجام شد و رزمندگان وارد عمل شدند. حاج علی که یک دست نداشت، نمی توانست اسلحه دست بگیرد و به جای آن، چوب دستش گرفت. یکی از رزمنده ها برایش سربند بست و یکی دیگر هم بند او را محکم کرد. در همان حین، دوباره شوخی حاج علی گل کرد:
«امشب شهید می شوم تا دل همه بسوزد.»
همه خندیدند، اما این بار او شوخی نکرده بود. حاج علی موحد دانش، همان ابتدا به شهادت رسید و دل همه را سوزاند…