نذر آب…

درباره شهید عباس آبیاری

 

از زمانی که حرامیان تکفیری، حرم عمۀ سادات را تهدید به تخریب کرده بودند، خون در رگ غیرت “عباس” به جوشش درآمده بود و بیقرارِ رفتن شده بود…

حرفش فقط یک چیز بود: “نباید بی‌بی را تنها بگذاریم. باید برویم از حرم و حریم بی‌بی(س) دفاع کنیم”.

اما…

دو سال تلاش برای رفتن، بی نتیجه مانده بود…

تا آنکه نذر کرد؛ نذر آب!…

 

آبانماه ۱۳۹۴ به قصد سفر اربعین به کربلا رفت. آنجا نذر کرد که تا وقتی پایش به حرم حضرت زینب(س) نرسیده آب ننوشد.

چای و دوغ می‌خورد اما آب نه.

۴۶ روز لب به آب نزد تا سرانجام دعوت شد…

روز چهل و ششم، در حرم حضرت زینب(س)، پس از زیارت، آب نوشید.

 

***

 

روزی که داشت اعزام می شد، آنقدر خوشحال بود که انگار بهشتی که قرار بود کمتر از دو هفته دیگر در آن باشد را می دید!…

عباس آبیاری که ۱۳ دیماه ۱۳۹۴ به سوریه رفت، ۲۱ دیماه به شهادت رسید.

تکفیریان، اوج نفرتشان را بر پیکر بی جان او نشان دادند و او را اربا اربا به دیدار اربابش فرستادند…

از شهید عباس آبیاری، قمر شهریار، تنها مقداری استخوان و خاکستر، آن هم پس از ۵ ماه، تحویل مادر شد؛ مادری که در آن حال هم، فقط برای بانویش زینب(س) گریست…

 

و اینچنین بود که نام شهید عباس آبیاری، به عنوان چهارمین شهید مدافع حرم شهریار، جاودانه شد…

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search