شهید فضل اله عسگری

نام: فضل اله

نام خانوادگی: عسگری

نام مادر: فاطمه

نام پدر: نوراله

تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۱/۱

محل تولد: ورامین

وضعیت تاهل: مجرد

میزان تحصیلات: اول متوسطه

سن: ۱۹ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۳/۱۰

محل شهادت: جزیره مجنون

عملیات: کربلای۱

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

گردان: المهدی (عج)

مزار: ورامین، حسین رضا، قطعه۴ ردیف۱ شماره۹۶

زندگینامه

یکم فروردین ۱۳۴۶، در شهرستان ورامین دیده به جهان گشود. پدرش نورالله، فروشنده بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم خرداد ۱۳۶۵، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش و خمپاره به سر، شهید شد. پیکر او را در حسین رضای زادگاهش به خاک سپردند. او را سیامک نیز می‌نامیدند.

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر امت اسلام و سلام بر یاران روح الله و سلام بر ملت قهرمان ایران. اینجانب فرزند کوچکی از این امت اسلام که ان شاالله مورد تایید خداوند قرار گیرم با علم به اینکه شهادت را افتخاری بزرگ و سعادتی عظمی می دانم که نصیبم گشته این راه را انتخاب نمودم و با اینکه از اول جنگ نائل به شرکت در آن بودم هرگز این افتخار شرکت در جبهه نصیبم نشد که شاید این خواست خدا بود که در این موقعیت به جبهه حق علیه باطل عازم گردم و امروز جان را تسلیم جانان گردانم که همه ما به سوی او می رویم و این دنیا آزمایشی بیش نیست اما چند وصیت دارم که به شرح زیر است:

۱-از امام امت، خمینی بت شکن تا آخرین قطره خونی که در رگ هایتان جاری است و توان حرکت و دفاعی در قبال کافران و ابرقدرت های جهان موجود است پشتیبانی کنید و لازمه پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به شما نرسد.

۲-یاران و خدمتگزاران اسلام و نمایندگان امام را که اکنون زمام حکومت را قبول کرده اند تا می توانید یاری کنید و در کارها پشتیبان آنان باشید و در مقابل کمبودها و نارسایی های انقلاب صبر پیشه کنید و دیگران را به صبر بخوانید.

۳-بعد از شهادتم اگر صدامی دیگر از نقطه ای دیگر شما را مورد حمله قرار داد با قدرت در مقابل او بایستید و هرگز تسلیم نگردید و از حسین درس بگیرید و ادامه دهندگان راه حسین باشید.

۴-از اینکه برادران و خواهرانم و دوستان و اقوام که در این مدت عمر به آن ها …

۵-مرا در قبرستان حسین آباد به خاک بسپارید و برایم کسی گریه نکند و برادرانم حق فرزندی را بر پدر و مادرم ادا نمایند و کمترین کوتاهی خدای نکرده صورت نگیرد و رسالت خود در قبال خون هایی که ریخته شده فراموش نکنید.

اما چند درخواست درباره بعد از اینکه این دنیا را وداع می گویم به خانواده ام و برادرانم و خواهرانم امیدوارم که حال اکنون که به این فیض رسیده ام پدر و مادرم مرا ببخشند که در دوران زندگی و حیات نتوانستم کوچکترین حق فرزندی بر پدر ومادرم را انجام دهم و مرا حلال کنند و برادران و خواهرانم را دعوت به اجرای احکام اسلام می کنم که پاداش اعمال آن ها چه در این دنیا و چه دنیای دیگر به خودشان خواهد رسید و خود نیز از این دنیا چیزی ندارم که آن را ذکر کنم فقط هر چه از کتاب ها و چیزهای کوچک ناقابل است آنان را که مال خودشان است بردارند و اگر چیزی باقی ماند آن را به طرز صحیح خودش انفاق کنند.

والسلام

شب جمعه ۶۱/۲/۱۷

نمایه محتوا: بازتولید (جمع‌آوری اینترنتی و فضای مجازی)

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search