نام : جواد
نام خانوادگی : شاعری
نام مادر : معصومه سادات پرپنچی
نام پدر : ذوالفعلی
تاریخ تولد : ۱۳۴۱/۵/۲۴
محل تولد : تهران ، منطقه ۱۷، محله امامزاده حسن
وضعیت تاهل : مجرد
میزان تحصیلات : –
سن : ۲۴ سال
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱۹
محل شهادت : شلمچه
عملیات : مرحله اول کربلای۵
معروف به: جواد چریک
یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام
گردان: حضرت علی اکبر(ع)
مزار: تهران، بهشت زهرا، قطعه ۵۳ ردیف ۳۲ شماره ۱۴
زندگینامه
جواد شاعری فرزند ذولفعلی در ۲۴ مردادماه ۱۳۴۱ در تهران دیده به جهان گشود.
وی از اعضای فعال بسیج مسجد حضرت حمزه سیدالشهدا در محله آذری منطقه ۱۷ تهران بود.
او در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۶۵ به عنوان غواص در عملیات کربلای ۵ شرکت نموده و در شلمچه به شهادت رسید.
وصیتنامه
بنام خدا
با سلام خدمت امام زمان و نایب بر حقش، امام امت، خمینی بت شکن، و کلیه امت شهید پرور و غیور ایران. کلام خود را به نام خدا آغاز می کنم. به نام آن خدائی که حسین، سرش را در راه آن داد و اصحابش نیز در راه آن به چه مصائبی گرفتار نشدند. همه اش به خاطر رضا و خشنودی او بود.
اولین سخنی که در هنگام وصیت از زبان من جاری است همان است که در کودکی و در بدو تولد بر گوشم نواخته شد و آن کلام نازنین الهی است که تمامی مسلمانان در هنگام نماز بر زبانهایشان جاری است.
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله.
بار خدایا این بنده حقیر شهادت می دهم که جز خدای واحد هیچ معبودی در جهان نیست و محمد رسول و فرستاده ی او و علی (ع) نیز به امر ولایت از سوی خدا منصوب شده.
اینجانب جواد شاعری فرزند ذولفعلی ش ش ۱۶۳۷ متولد تهران با عقلی بالغ و رسیده مبنی بر اینکه هر مسلمان باید وصیت نامه ای نوشته و مطالب و گفته های خود را به دیگران بازگو نماید تا شاید پس از مرگ او عبرتی برای آینده گردد.
این حقیر خود را لایق آن نمی دانم به ملتی که وظیفه خود را پس از گذشت شش الی هفت سال جنگ و انقلاب به خوبی انجام داده وصیت یا نصیحتی بکنم، ولی از آنجا که هرکس از برای خود احساس وظیفه ای دارد که آن را انجام دهد و من نیز به نوبه خود سهمی کوچک در این امر عظیم دارم، لازم دیدم که مطالبی از باب تذکر بیان نمایم. زیرا خود هنوز احتیاج به پند و نصیحت دارم.
ای امت دلاور و قهرمان، از زمانی که انقلاب شروع شد و به واسطه ی خون شهیدان به شهر رسید، همگی دارای وحدت کلام بودید و همواره دوشادوش رهبر انقلاب و دیگر اقشار ملت به مبارزه علیه دشمنان اسلام و منافقین پرداختید. اکنون این مهم را فراموش نکنید که جنگ به اتمام نرسیده و دشمن در کمین است و در انتظار کوچکترین فرصتی است تا بر علیه امت مسلمان توطئه چیده و در میان شما تفرقه و نفاق بیافکند و زنجیره اعتماد شما را از هم بپاشند تا بتوانند بر شما احاطه پیدا کنند و تسلط داشته باشند.
پس ای مردم، رهبر را فراموش نکنید. به سخنانش بیشتر دقت کنید که بحق نائب آقا امام زمان است.
در سختی ها تحمل داشته باشید که پس از هر سختی آسانی است و این را یقین دارم که شما با توکل بر خدا به این امر بزرگ دست خواهید یافت.
اما ای مادر مهربانم، ای که در تمام سختی های زندگی غمخوارم بودی، رنجهای زندگی ام را در طول عمر به جان خریدی و تمامی دردهای خود را به درون ریختی تا زندگی آسانی را در پیش داشته باشم. اکنون پس از گذشت بیست و چهار سال، فرزند حقیرت این افتخار را پیدا کرده تا بتواند در جبهه های حق علیه باطل حضور بیابد تا در رکاب فرزند حسین، خمینی روح خدا، به عشق شهادت، جان از جانان تسلیم کند. اکنون نوجوان تو یکی از علی اکبرهائیست که در جوار راهیان …….. در غم ها مانند زینب کبری و ام لیلا باش تا تو نیز سودی نصیبت گردد و در روز قیامت پیش بانو زهرا رو سفید باشی و با افتخار و سربلندی در آنجا حضور داشته باشی. همچون دیگر مادران شهدا عرض ادب می کنی و می گوئی ای بانوی بزرگ اسلام ای دخت رسول خدا، هدیه ی نوه رسول خدا را از ما قبول بفرما
و دیگر این که درست است پیری ولی هنوز دیر نشده است اگر کلاس را یاد بگیری خیلی ثواب و اجر بردی مخصوصا که به یاد خدا و به رضای خدا باشی پس در کلاس نهضت شرکت کن چون در آن دنیا مواخذه می شوی که چرا درس بود و تو می توانستی ولی نرفتی. در نمازها و دعاها امام را فراموش نکن و هروقت که بیکار بودی لحظه ای فکر کن و به گذشته ی خود بیاندیش.
به برادرانم وصیت می کنم که راه حسین در پیش بگیرند همان راهی که شهدای قبل آن را ادامه دادند و پایدارش نمودند. در مساجد شرکت کنید و حداقل در نمازهای مساجد شرکت نمائید که دست خدا با جماعت است و آنان را در مصائب و مشکلاتشان یاری می نماید.
خواهرانم شما نیز به گونه ای باشید که در پیش زینب (س) رو سفید باشید. مهمترین سنگر شماها که حجاب است آن را حفظ نمائید و پس از رعایت حال خود، دیگران را امر به معروف نمائید. در حد خود به دیگران کمک نمائید.
۲۹ آذر ۱۳۶۵
بسمه تعالی
اذا جاء نصرالله والفتح …. هنگامی که فتح و پیروزی خدا فرا رسد مردم را بینی که دسته دسته به دین او بگروند.
من جواد شاعری فرزند ذولفعلی دارای شماره شناسنامه ۱۶۷۳ صادره از تهران وصیتنامه خود را با عقلی سالم و سنی بالغ می نویسم و امیدوارم که بعد از فوت من در اجرا کوشش لازم را به عمل آورید.
اول سلام گرمم را به پدرم عزیز و بزرگوارم عرض می کنم. پدرم اکنون این جنگ بین من و شما فاصله مکانی ایجاد کرده اما بدان با هر بدی و خوبی که زندگی دارد بین من و شما قرب معنوی و ابدی وجود دارد. من کوچکتر از آنم که بتوانم برای شما پیامی بفرستم زیرا شما با گذشت زمان محک تجربه دارید ولی من بی تجربه و کوچکتر از آنم که محکی داشته باشم باز هم می گویند گفتن از مای حقیر بشنون از دانای پیر.
آنان که در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید زیرا آنان زنده اند و از پیش خدا روزی می گیرند
و شما امت قهرمان سلام و بر خدای رهبر شکست ناپذیر
ای رهبری که استوره ی مقاومتی و همچون کوه در مقابل حوادث استواری. ای امام، جانم فدای یک لحظه ی تو بشود. هر قطره ی خون بر تو بانگاه عشق به شهادت بر امر تو می ریزم.
ای امت مسلمان در جماعت شرکت کنید که امام خیلی تاکید می کند بر جماعت. نمازها را هرچه محکمتر و صفوف آن را طویل کنید. جائی که صف بر آخر خیابان رسد و راهی برای رفت و آمد ماشین ها نباشد. از روحانیت دفاع کنید که همچون پدرانی مهربان بر بالین فرزندان ملت هستند. از نفاق و تفرقه دوری کنید و صلح و صفا را جایگزین آن بنمائید چون که منافقان و مشرکان منتظر چنین زمان و لحظاتی هستند که ضربه خود را بر ما وارد کنند و در صفوف محکم که همچون بدنی است که اگر میکروبی وارد آن شود همگی به آن حمله کرده و آنرا هضم می کنند.
در سخنرانی ها شرکت کرده فررزندان خود را به مساجد برای شرکت در کتابخانه و احکام و سایر فعالیتهای دینی شرکت دهید. مجلس را خانه ی خود دانسته و در حفظ آن خانه ی ملت کوشا باشید. و اما مسلمانان جهان، زمانی که تمامی کفر بر مناطق آنان سلطه دارند، چرا قدری تکان نمی خورند؟ پس کی خواهند توانست این کار را انجام دهند؟ تنها راه مبارزه با کفر پیشگان؛ مبارزه مکتبی است، چون ایمان به خدا و تمامی مخلوقاتی که ساخته ی دست او هستند به ما این قوت را می دهند که تا آخرین نفس بجنگیم و سازش نپذیریم. به قول بعضی: زنده ماندن زندگی کردن نیست، زندگی کردن زنده ماندن نیست. ای آمریکا بدان که امت پیروز است چون خمینی رهبری است دانا.
توطئه ها همش می باشد پیدا.
در آخر از شما امت، بخاطر زحماتی که برای جبهه کشیده اید، با خون خود این زحمات شما را جبران خواهم کرد. انشاالله یا در زندگی ام، یا زحمت دستم.
آثار
عنوان کتاب : چتربازی در امواج
برگزیده دوازدهمین جشنواره ملی سرزمین نور
موضوع: رمانی با اقتباص از زندگینامه شهید غواص؛ جواد شاعری
نویسنده: محمدعلی گودینی
نمایه محتوا : آرشیو سایت گردان حضرت علی اکبر(ع)