شهید سید هادی هاشمی

نام: سید هادی

نام خانوادگی: هاشمی

نام مادر: ماه رخسار

نام پدر: سید یحیی

تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۱۲/۲۰

محل تولد: تهران

وضعیت تاهل: مجرد

میزان تحصیلات:

سن: ۲۰ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱

محل شهادت: شلمچه

عملیات: کربلای۵

گردان: زهیر

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

مزار: تهران، بهشت زهرا قطعه۲۹، ردیف۵۰، شماره ۱۴

وصیتنامه

بسم رب الشهداء و الصدیقین

با عرض سلام به حضور قدسی نبی اکرم(ص) و اوصیای ایشان، از امیرالمومنین علی (ع) تا حضرت مهدی (عج) و نایب آن حضرت؛ رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی.

آنانکه ایمان آوردند و هجرت گزیدند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد نمودند، نزد خدا مقامی بزرگ دارند و آنان، آری همانان از رستگارشدگانند.

بیائید بر مرکب نور سوار شویم و بر دژ ظلمت بتازیم و با مصیبتهائی که در این راه بر سرمان نازل میشود بسازیم. بیائید سجاده خون را قبل از طلوع آفتاب در سرزمین یار پهن کنیم و نماز عشق را تا قضا نشده اقامه نمائیم. بیائید تا آنچه را که چندی پیش به امانت گرفته بودیم، به آن شکل که صاحبش میخواهد باز پس دهیم. یا قطعه قطعه شده چون بدن مولایمان حضرت سیدالشهدا (ع) و یا مسموم شده چون بدن حسن ابن علی (ع) و یا به شکل حضرت علی (ع) که با فرقی شکافته به زیارت حضرت حق رفتند.

نمیدانم، درهر صورت باید اختیار را بدست خود حضرت داد که ما هم دل و جان و روح را از او میدانیم، اگر قرار است که همه بمیریم، پس بهتر که با عزت بمیریم. مسئله شهید شدن و یا کشتن و کشته شدن نیست، مسئله مسئله انجام تکلیف است که آنهم بر دوش ما نهاده شده و می بایست آن را به نحو احسن انجام داد و انجام این تکلیف، خود پیروزی بزرگی خواهد بود، خواه منجر به پیروزی شود و خواه منجر به شکست که آن شکست، شکست ظاهری است. مردم بدانید جنگ ما، جنگ بین اسلام و کفر است. دشمنمان کافر است، مبادا در حقانیت خودمان تردید و شک کنید. ایام، ایام عاشورائی است و اراضی، اراضی کربلاست و رهبرمان فرزند حسین علیه السلام است و حسین وار سخن می گوید.

اگر هزار و چندی سال پیش نبودید که به ندای هل من ناصر حسین ابن علی علیه السلام لبیک بگوئید، پس حال لب بگشائید و فکرتان را از تردید بزدائید و از درون دل بگوئید: “لبیک”

این حقیر به لطف ایزد منان و با استمداد به عنایات الهی، راه حق را پیش گرفته ام و تا زمانی که لازم باشد و تکلیف بر گردنم نهاده باشد، در این طریق گام خواهم زد و اگر در این راه همانند دیگر دوستانم که به خون خود آغشته گشتند و همچون چراغی روشنگر، راه را بر من نشان دادند، به خون خود غلطیدم و دست از این دنیای نکبت بار شستم و توفیق لقاء یار را یافتم که بهتر، چرا که آرزوی دیرینه این حقیر می باشد.

عزیزانم

در خانه ننشینید و به امید این نباشید که مورد شفاعت دوستان شهیدتان قرار می گیرید. بیائید و خون خودتان را شافع خود در آخرت قرار بدهید.

پدر و مادر عزیزم

راستش نمی دانم با چه زبانی از شما تشکر کنم و با چه آن را بنویسم تا بلکه ایزد منان از این حقیر نسبت به بی احترامی ها و آزارهائی که به شما روا داشته ام بگذرد. مادر عزیزم این را می دانم که هدیه نمودن این حقیر به عنوان یک شهید برای شما سخت است، اما این را بدانید که بنده امانتی بودم نزد شما از جانب حضرت حق تعالی، که مرا با اینهمه منت که بر سرم نهاد، به نزد خود می برد. ان شاءالله

خواهران و برادرانم. ببخشید که نتوانستم مانند یک برادر خوب در خدمت شما باشم. سعی شما بر این باشد که اعمالتان را خدائی تر کنید و روزه و نماز را بجا آورید و برای این حقیر نیز دعا کنید. به امید اینکه خدا از سر تقصیرات این حقیر بگذرد و مرا بیامرزد. ان شاءالله

و شما ای دوستان عزیزم که با هم شبهای پر ارزش و فراموش ناشدنی در گوشه و کنار مساجد و مجالس و حسینیه ها گذراندیم، خوب باید دقت کنید که با رفتار و اعمالتان باید پاسدار خون شهدا باشید. در دعاهای توسل و کمیل و نماز جمعه شرکت کنید و در راس همه این ها، جبهه ها را خالی نکنید و این حقیر را دعا کنید.

و تو ای خدای من، نمی دانم به پاس اینهمه نعمت و فرصت که در اختیارم نهادی چه کنم و با چه زبان شکرگزار آن باشم. الهی، معبودا، معشوقا، محبوبا، شاهد و گواه باش که فقط بخاطر امر توست که پای بر این مکان گذاشته ام و فقط بخاطر حفظ دین توست و صرفا بنا بر دعوت توست که زیر این آفتاب سوزان و روی این زمین خونین گام بر می دارم. الهی قدرتم ده تا در راهت گام بردارم، ایزدا قلبم را فقط از عشق خودت پر گردان و لبم را به ذکر خودت وادار و چشمم را به دیدار مولایم مهدی (عج) در جبهه ها منور گردان. یا رب جسدم را بسوزان و تکه تکه کن، چشمانم را از کاسه برون آور. خلاصه هر چه بلا و مصیبت هست در این دنیا بر سرم فرود آر، اما در آخرت مرا بیامرز.

کریما، رحیما، غفورا، مرا در جوار مولایم حسین (ع) قرار بده و در برابر این محبت، هر بلائی که می خواهی بر سرم فرود آر. الهی توفیق صعود بر قله شهادت را به این بنده حقیرت عنایت بفرما. خدایا مرا از خونخواهان شهید کربلا قرار بده. نصرت و عنایت خود را شامل رزمندگان کفر ستیز که فقط برای رضای تو می جنگند بگردان. رهبر کبیر انقلاب را در پناهت حفظ بگردان.

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار

چهارشنبه ساعت ۲۰/۹ صبح . باختران

۵/۶/۶۵

سید هادی هاشمی

نمایه محتوا: بازتولید (جمع‌آوری اینترنتی و فضای مجازی)

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search