شهید سید امیرحسین عربی

نام : سید امیرحسین

نام خانوادگی : عربی

نام مادر :

نام پدر : سیدقربان

تاریخ تولد : ۱۳۴۴/۶/۵

محل تولد : همدان،تویسرکان

وضعیت تاهل :

میزان تحصیلات :

سن : ۲۱ سال

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۲/۲۶

محل شهادت : ماووت،دامنه ارتفاع آستروک

عملیات : بیت المقدس۶

یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام

گردان: حضرت علی اکبر(ع)

مزار: جاویدالاثر 

زندگینامه

«امیر حسین عربی» پنجم شهریور ۱۳۴۴، در شهرستان «تویسرکان» دیده به جهان گشود.

وی پس از سپری کردن دوران کودکی همراه خانواده به کرج نقل مکان کردند وی در سن هفت سالگی جهت کسب علم و دانش به مدرسه رفت و تا کلاس اول راهنمایی درس خواند. پس از آن ترک تحصیل کرده و به کار مشغول شد.

وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عضو بسیج گردید و در این نهاد انقلابی به فعالیت پرداخت و پس از آن وارد سپاه شد.

وی در طول جنگ تحمیلی بارها به جبهه اعزام شد و با رشادت فراوان به نبرد با لشگریان کفر پرداخت که در آخرین اعزامش به عنوان پاسدار افتخاری در عملیات بیت المقدس شش بعدازظهر روز بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۶۷، در جبهه عملیاتی «ماووت» جاویدالاثر شد و به جرگه برادر شهیدش «حسین رضا» پیوست.

تفحص انجام شده در همان زمان گلوله باران و دو روز بعد از آن (هنگام بازگشت) حاکی از آن بود که هیچ اثر یا نشانه ای از پیکر مطهر این شهدا در محل گلوله باران یافت نشد.

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

«الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله.»

آنانکه ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است:

با سلام و درود امید تعجیل در ظهور آقا امام زمان و با سلام درود به نایب بر حقش امام خمینی و به امید پیروزی رزمندگان اسلام در تمامی جبهه های حق و بامید صبر به خانواده شهدا و مجروحین و جانبازان و اسراء مادرم میدانم که لایق شهید شدن نیستم اما اگر خدا این فیض عظیم نصیبم کرد. از تو نمی خواهم که در مرگم گریه نکنی لیکن با گریه کردن خود دشمن را شاد نگردان زیرا که من به ندای «هل من ناصر حسین» زمان خویش خمینی بت شکن لبیک گفته و از این جهان فانی دل کنده و به جهان اخروی می پیوندم.

و تو ای پدر در مرگم غصه ای به دلت راه مده زیرا که مردن برای همه است وهرچه بهتر که این مردن در راه خدا و اسلام و قرآن باشد و از شما برادران عزیزم می خواهم که اسلحه به زمین افتاده مرا در دست گرفته و مگذارید که دشمنان اسلام این جوشش عظیم را از بین ببرندو شما خواهران عزیزم اگر نمیتوانید در جبهه باشید حتما پشت جبهه را محکم نگاه داشته و با حجاب خود تو دهنی محکمی به اصطلاح متمدنهای داخلی بکوبید. و سخنی چند با فامیلهای گرامیم دارم و می دانم که کوچکتر از آنها که پندی به شما می خواهم که از اسلام و امام دست برنداشته و در هر زمان مکان ازاین دو حمایت کنید:

سخنی نیز به عنوان یک برادر کوچکتر با برادران بسیجی پایگاه مقاومت دارم از آنها نیز می خواهم که هیچگاه بسیج و جبهه را تنها نگذارید و همینطور نگذارید که منافقین ایادی شرق و غرب در آنجا نفوذ کند. با امت شهید پرور نیز صحبتی به عنوان یک فرد کوچک دارم و از آنها هم می خواهم که نگذارید بی بندباری در جامعه پا بگیرد در آخر از همه شما طلب حلالیت می کنم باشد که من نیز در زمره شهدای انقلاب باشم.

همینطور عاجزانه طلب مغفرت می کنم و از شما می خواهم مرا در کنار دیگر شهدای انقلاب امام زاده محمد حصارک به خاک بسپارید باشد به خاطر این عزیزان شهدا مرا نیز خدا مورد بخشش قرار دهد.

والسلام علی من اتبع الهدی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

به امید پیروزی رزمندگان اسلام و به امید زیارت کربلای حسین انشاالله. جبهه جنوب

نمایه محتوا : آرشیو سایت گردان حضرت علی اکبر(ع)

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search