نام : اسماعیل
نام خانوادگی : شکوهی
نام مادر : طیبه
نام پدر : حسن
تاریخ تولد : ۱۳۴۷/۴/۳
محل تولد : –
وضعیت تاهل : مجرد
میزان تحصیلات : دوم دبیرستان رشته علوم تجربی
شغل: طلبه
تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳
تاریخ تدفین : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳
محل شهادت : شرق دجله
عملیات : –
گردان: نامشخص
سن : ۱۸ سال
یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام
مزار : کرج – محله حصار
زندگینامه
برادر ایشان (عباس شکوهی) نیز به فیض شهادت رسیده است. همچنین نوار دعای کمیل شهید اسماعیل شکوهی در آرشیو نوارخانه لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام موجود می باشد.
وصیتنامه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون
آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند، آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان بخصوص رستگاران و سعادتمند عالمند. سوره توبه آیه ۱۹
السلام علیک یا رسول الله السلام علیک یا فاطمه الزهرا السلام علیک یا امیرالمومنین السلام علیک یا حسن المجتبی السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک یا ائمه المعصومین
انا لله و انا الیه راجعون
با سلام درود بر پیامبر معظم حضرت محمد (صلی الله و علیه و آله) خورشید عالم بشریت و ائمه معصومین (سلام الله علیهم) و با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت امام عصر مهدی صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نائب بر حقش این نور ایمان و تقوا امام امت و با سلام و درود بر شهدای گلگون کفن که هر روز با خون خود درخت اسلام را آبیاری میکنند و تهنیت بیکران بر اسرا و مفقودین و جانبازان و مجروحین و معلولین و رزمندگان اسلام که ادامه دهنده راه شهدا هستند.
سپاس خدای که چنین توفیقی را نصیب من گردانیده و راه هدایت را به این بنده حقیر فهمانده تا به وسیله این راه عظیم هدف و مقصد خود را روشن کرده و آنهم رسیدن به لقاالله است. پروردگار عالم چنین سعادتی را نصیب من گرداند که والاترین و بالاترین آرزوهای این بنده گناهکار میباشد. (انشاالله)
خدمت خانواده عزیزم: سلام علیکم
پس از احترامات اینجانب که انشاالله مورد رضایت شما واقع شود، به اطلاع میرسانم که تکلیف دانستم قبل از هجرتم به دنیای دیگر وصایایی با شما کرده باشم که در روز محشر در پیشگاه خداوند متعال سرافکنده حاضر نشوم.
خدایا تو میدانی که من گناه زیاد کردم و میترسم که در روز محشر پیش ائمه اطهار روسیاه شوم.
الهی چه نعمتهایی به من عطا کردی ولی من قدر آن را ندانستم.
خدایا تو میدانی که آرزوی من شهادت است و از تو میخواهم که چنین سعادتی را نصیب من گردانی.
پروردگارا تو میدانی هدف و مقصد من چه میباشد و تو از درون من آگاه هستی.
خدایا تو میدانی که من دلم نمیخواهد به نحوی از دنیا بروم که مبادا گناهی را همراه خودم به عالم دیگر ببرم پس از تو میخواهم در هنگام جان دادن بدن مرا قطعه قطعه یا بریان کنی تا گناهانم پاک شود و در آن دنیا در پیشگاه امام حسین (علیه السلام) که مخلصانه خود و خاندان خود را فدای اسلام کرده روسپید باشم.
خدایا جان دادن سخت است ولی میدانم دادن جان در راه الله لذتبخش است.
خدایا شیرینترین مرگها را نصیبم گردان که همان شهادت است.
پروردگارا به من چنان سعادتی بده تا بتوانم جزو بندگان صالح و شایسته تو باشم.
خدایا اگر شهادت را نصیب من کردی از تو میخواهم که مرا همنشین ائمه اطهار (سلام الله علیها) قرار دهی.
خدایا مرا در دریای رحمت خود غسل ده و نام شهید که بهترین نامهاست بر رویم بگذار.
و اما تو ای مادر: میدانم که از دست دادن سه فرزند برای شما مشکل است. و در طول دوران زندگیم درک کردم چه زحمتها و مصیبتهایی برای من کشیدهای، ولی صبر را پیشه کارهایت قرار بده. شما از حضرت زینب بالاتر نیستید که شادی دوران را ندید و زخم زبانها شنید و مصیبتها کشید. تقوا و صبر را از زینب (سلام الله علیها) بگیرید که رحلت پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) رحلت زهرای اطهر (سلام الله علیها) شهادت امیر مومنان علی (علیه السلام) شهادت امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) ماجرای کربلا و اسیری خودش و شکنجه فرزندان حسین (علیه السلام) را تحمل کرده. مادرم اگر جنازه من به دستت نرسید ناراحت نباش. شکر خدای را به جا بیاور که توانستی مخلصانه فرزند حقیرت را به خداوند متعال هدیه نمائی. وقتی خواستی گریه کنی برای اولاد رسول الله گریه کن. برای من شیون و زاری نکن و از خدا بخواه که این قربانیان ناقابل را قبول کند و اجر و صبر برای خودتان و طلب مغفرت برای فرزندانتان را از پروردگار عالمیان بخواه. مادرم اگر بخواهی از شهادت من سو استفاده کرده باشی راضی نخواهم بود و اگر خداوند جهانیان شهادت مرا مورد قبول خود قرار داد سلام شما را به زهرای اطهر و زینب کبری (سلام الله علیها) خواهم رساند و شفاعت شما را از آنها طلب میکنم چون من برای خیلی زحمت کشیدی و به خوبی از من پذیرایی کردی خدا از شما پذیرایی کند و توانستی مرا بندهای مخلص و مومن تحویل خدا دهی. مادرم اگر به حضور امام مشرف شدید سلام مرا به او برسانید و از او برایم طلب آمرزش کنید. در ضمن صادق را نیز مانند پدرش عبدالله و عمویش عباس تربیت کن که جز اسلام چیز دیگری را الگوی راه خود قرار ندهد و مرا نیز حلال کن که اگر حلال نکنی شهادتم در درگاه حق تعالی قبول نمیشود. باشد که انشاالله خداوند متعال اجر شما را هم در دنیا و هم در آخرت بدهد.
و اما تو ای پدر بزرگوارم:
می دانم مانند مادرم زحمتها و رنج ها برای من کشیدی ولی بعد از شهادتم به خودت عذاب نده. از خداوند متعال بخواه که فرزندان دیگرت هم شهید در راه خدا بشوند. در حضور پروردگار مشغول به عبادت شو و سعی کن آن دو برادر دیگری که دارم فقط خدمت به اسلام کنند. امید دارم که شما از افراد سعادتمند باشید انشاالله. پدرم جهاد در راه فی سبیل الله دری میباشد که نصیب هر بندهی خداوند نمیشود. همیشه در نماز جماعتها و جمعه و دعاهای کمیل و توسل شرکت نمائید تا عظمت اسلام را بیش از پیش توانائی بخشید.
امیدوارم که استقامت و صبر را سنبل کار خود قرار دهی. پدرم اگر شهادتم مورد درگاه حق تعالی قبول شد سلام شما را به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) خواهم رساند. خداوند ایمان و صبر شما را زیاد کنند.
ای خواهران مهربانم:
مبارزه با بیحجابی را فراموش نکنید. اگر میخواهید اسلام زنده و قرآن پابرجا و خون شهدا حفظ شود و در جنگ سهیم باشید و عبادتی بزرگ کرده باشید سعی کنید که حجابتان همیشه بالاتر از کارهای دیگرتان باشد و زینب (سلام الله علیها) را اسوه خود قرار دهید. در فراگیری قرآن و احکام اسلام به فرزندانتان و خودتان از دیگران پیشی بگیرید که همهی اینها از تقوا سرچشمه میگیرد. امیدوارم که خداوند متعال به شما صبر و اجر عنایت کند. اگر سو استفادهای از شهادتم در رابطه با مسائل جامعه کرده باشید و اگر خداوند شهادت مرا قبول کند در آن دنیا از دست شما به زینب کبری (سلام الله علیها) شکایت خواهم کرد و از شفاعتم محروم خواهید شد. ای خواهرانم که بعد از مادرم در طول زندگیم چشم امید من به شما بود اگر توانستید برای شادی روح برادرانتان عباس عبدالله و خودم در هر شب جمعه سه سوره از قرآن مجید را تلاوت کنید و برایمان از خداوند تبارک و تعالی طلب عفو و بخشش کنید. بهترین عمل شما در طول زندگیتان روش شوهرداری است که این سیره را از فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که ۹ سال در خانهی امیر مومنان علی (علیه السلام) بود که بهترین شوهرداری و عالی ترین آن را در بیت امیرالمومنین (علیه السلام) در دنیا انجام داد یاد بگیرید. صبر و ایمان را از ائمه اطهار درس بگیرید درس تمام نشدنی. انشاالله در پناه ایزد منان قرار گیرید و خداوند توفیق عبادت بندگی به درگاهش را نصیب شما گرداند. موفق و موید و پیروز باشید.
ای برادرانم:
از بابت اینکه سه برادر خود را از دست داده اید ناراحت نباشید. میدانم که داغ برادر خیلی مشکل است ولی صبر را همیشه داشته باشید و تقوا که هدف اصلی شماست حفظ کنید. بیشتر به مساجد بروید و به عبادت خدا بپردازید. اگر خدای ناکرده که انشاالله چنین روزی برای شما پیدا نمیشود از مسیر حق خارج شوید نه خدا راضی خواهد بود و نه من. و اگر خدا شهادتم را مورد رضایت خود قرار داد از شفاعتم محروم هستید. امیدوارم که خداوند عبادت و ایمان شما را بیش از پیش زیادتر کند و همیشه در صدر باشید که مبادا دیگران از نظر ایمان از شما جلو بیافتند. ای برادران عزیزم توفیق یادگیری احکام اسلام و قرآن برای خود و فرزندانتان را از خداوند طلب کنید و بکوشید فرزندانتان در راه اسلام خدمت کنند. سعی کنید همانند ابوالفضل العباس (علیه السلام) عموئی وفادار برای فرزندانتان یکدیگر باشید. ایثار و تقوا را از او بیاموزید. مطیع و فرمانبردار دین مبین اسلام باشید. به سوی جبههها جوانمردانه بیایید و فکر آن را نکنید که غم برادر دیدهاید چون خداوند متعال یاور خوبی برای بندگان شایسته خود میباشد. خدا به شما توفیق و اجر دهد.
ای خانواده عزیزم:
اگر بعد از شهادتم حقوقی از سپاه در هر ماه پرداخت شد. دو سوم آن را به حساب ۱۰۰ امام بریزید. در حدود چندین روز نماز و روزه قضا دارم که اگر برایتان امکان داشت بجا بیاورید. اگر من شهید یا مجروح یا اسیر و یا مفقود شدم فقط و فقط خدا را شکر کنید. تقوا و تقوا را حفظ نمائید. نمازهایتان را در اول وقت بخوانید. اگر شهید شدم و جنازهی من به دستتان رسید مرا در بهشت زهرا به خاک بسپارید. قبل از خاک سپردن جنازه مرا یک بار در کنار مرقد ابوذر زمان آیت الله طالقانی و شهید مظلوم بهشتی و شهید عزیز رجایی و شهید محبوب باهنر طواف دهید. برای فرج آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سلامتی امام که نائب بر حقش میباشد دعا کنید. برای شفای مجروحین و معلولین و پیروزی رزمندگان اسلام شادی روح شهیدان، آزادی اسرا و پیدا شدن مفقودین دعا کنید. مبادا خدای ناکرده به خاطر نرسیدن جیره غذایی برای اداره کردن زندگی نسبت به انقلاب بدبین باشید. اگر شما انقلاب اسلامی را میخواهید باید طبق گفته امام سختی بکشید و سعی کنید که تمام اعمال شما فقط برای رضای الله باشد.
قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین
بگو ای محمد به درستی که نماز من، روزه من، زندگی من و مردن من، فقط برای پروردگار جهانیان میباشد. وصیتنامۀ مرا در هنگام به خاک سپردنم بخوانید و بگذارید که مادرم جنازه را ببیند و مرا نیز حلال کنید و برایم دعا نمائید. در عزای من سیاه نپوشید. از کلیه افراد خانوادهام میخواهم که حتما در عزای من لباس سفید به تن کنند و شیون و زاری نکنند و همراه با گرفتن مجلس عزاداری من مجلسی هم به یادبود دو برادران دیگرم بگذارید. من تصمیم گرفته بودم بعد از تمام کردن درسم به خواندن درس علوم اسلامی بپردازم که ادامه دهنده ی راه اولیا و ائمه اطهار (سلام الله علیها) باشم. اگر سلامت از جبهه برگشتم و خداوند سعادتی را نصیبم گردانید این عمل نیک را به نحو احسن انجام خواهم داد و اگر زنده نماندم انشاالله خداوند تبارک و تعالی اجر دنیوی و اخروی این عمل صالح را در پرونده اعمالم ثبت خواهم کرد. سعی کنید در تمام کارها با وضو باشید. قرآن را بخوانید و به آن عمل کنید که هدایتگر انسانهاست. من شهادت را نه تنها یک سعادت میدانم، بلکه هدف اصلی تمام مسلمین و خود قلمداد میکنم که پیروزی و فلاحت را میآورد. از گلهای قشنگ معصوم (آقا رضا _ آقا مجید _ آقا میثم _ آقا صادق _ آقا وحید _ آقا مهدی _ محبوبه خانم _ منصوره خانم) میخواهم که قرآن را فرا بگیرند و احکام اسلام را زنده نمایند که این خود یک نوع رحمت الهی برایشان میباشد. مبادا خدای ناکرده از رحمت خداوندی محروم شوید. ای عزیزان خانوادهام، به آخرت بیاندیشید و توشه آخرتتان را فراهم سازید. همانطور که مشاهده میکنید این انقلاب در شرایط حساسی قرار گرفته، اگر خدای ناکرده کوچکترین عکس العملی در مقابله با دشمن انجام بدهیم، انقلاب پر برکت اسلامی که از جاری شدن خون بهترین انسانها به دست آوردهایم از چنگ ما در میآورند و آن روز؛ روز عزای مسلمین و جشن دشمنان میباشد که انشا الله چنین روزی را در زمان غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نائب بر حقش نخواهیم دید. بهترین وظیفهی شما در این زمان آن است که متحدانه کار کنید و این انقلاب اسلامی را سالم تحویل صاحبش بدهید. اگر دشمن توهینی به این اسلام عزیز کرد با تقوای الهی جلوی او را بگیرید و این ایران عزیز را به سر سپردگانشان که همان آمریکا است ندهید. دشمن انقلاب و دین مبین اسلام الان دنبال آن هست تا فرصتی بدست بیاورد و این جمهوری اسلامی را از بین ببرد، اما به فضل الهی انقلاب ما توسط خونهائی که داده است رشد اساسی خود را کرده و خواهد کرد. به بیانات امام عزیز، حجت الاسلام خامنهای زیاد گوش کنید و به آن عمل کنید که باعث تقویت انقلاب میشود. سخنان شهدای عزیز ما بهشتی رجائی و باهنر و دیگران را الگو و سرمشق زندگی خودمان قرار دهیم. چگونه زیستن و چگونه مردن را از این عالمان عارف و فیلسوفان دین فرا بگیریم تا شاید به یاری الله در روز محشر در نزد اولیا الله روسپید باشیم. خداوند به شما اجر دنیوی و اخروی عنایت کند.
و اما شما امت حزب الله:
همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید که به آسانی بدست نیامده است. مبادا امام عزیز را تنها بگذارید. اگر پشت به این انقلاب و ولایت فقیه کنید خنجری میباشد که به زخم خود میزنید و آن دنیا نیز باید جوابگو باشید. در دعاها و نمازجمعه و جماعتها شرکت کنید. به امید شفاعت شهدا نباشید. به این امید باشید که ائمه اطهار از شما راضی باشند و شما را شفاعت کنند. خدایی ناکرده در ایمانتان و اعمال نیک شما سستی نفوذ نکند. شما میدانید که اسلام کاملترین دینها در دنیا میباشد، پس برای تقویت اسلام در جهان بکوشید و سعی کنید اسلام را به تمام نقاطی که انسانها در آن زندگی میکنند صادر کنید. از کسانی که مرا میشناسند میخواهم که مرا حلال کنند. امیدوارم که امت حزب الله با دادن این خونها ایمان و تقوایشان زیاد شود تا به عرش الهی برسد. ان شاءالله
و اما سخنی چند با دوستانم:
ای سرورانم خدا شاهد است که آنقدر به شما علاقه دارم و به شما عشق میورزم ولی متاسفانه زبانم قاصر است و نمیتوانم دربارهی تقوای شما عزیزان سخن بگوئیم و ارزش شما عزیزان بالاتر از اینهاست که من بخواهم برای شما پیامی بدهم، ولی وظیفه دانستم که نتوانم در روز محشر جوابگو باشم. دست از ایمان و تقوایتان نکشید. مبادا تقوای الهی را توسط شیطان از دست بدهید. شاید در طول دورانی که من با شما انس گرفته بودم خطائی از من سر زده باشد و یا نتوانستم دوستی خود را به خوبی ادا کنم. شما را به خاطر رضای خداوند متعال این حقیر را ببخشید و مرا حلال کنید. بروید به سنگرهای خون سر بکشید، سنگرهایی که توسط خون پاک مخلصان خدا عطرآگین شده است. امام عزیز را الگوی زندگی خود قرار بدهید. هر چقدر خدمت به اسلام عزیز بکنید کم کردهاید، چون این دین مبین اسلام خیلی حق بر دوش من و شما دارد. به امید شفاعت من نباشید چون من لایق نیستم چون من آنقدر گناه کردم که با شهادتم فقط گناهانم پاک میشود آنهم اگر خداوند بزرگوار شهادتم را مورد قبول درگاه خود قرار دهد. بلکه خودتان اگر به شهادت برسید که ان شاءالله چنین سعادتی نصیبتان میگردد. درجات شما عزیزان بالاتر از درجهی این حقیر میباشد. موفق و موید و پیروز باشید و امیدوارم که دوست حقیرتان را خواهید بخشید.
چه سعادتمند شدند کسانی که به جز بخشش جان و مال خود در راه خدا به چیز دیگری دل نبستند.
در آخر چند دعا میکنم امیدوارم که به استجابت برسد.
پروردگارا فرج آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را هر چه سریع تر بگردان.
پروردگارا رزمندگان اسلام را نصرت و قوت عنایت بفرما.
خدایا رهبر عزیز انقلاب را تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حفظ بفرما.
مولای من تو را به پهلوی شکستهی زهرای اطهر (سلام الله علیها) قسم میدهم که گناهان مرا ببخش.
خدایا تو را به آبروی امام زمان پایان عمر ما را شهادت در راه خودت قرار بده.
پروردگارا تو را به فرق شکسته ی امیرالمومنین (علیه السلام) قسم میدهیم که ما را یک لحظه به خودمان وامگذار.
خدایا تو را به مقام و آبروی موسی بن جعفر قسم میدهیم که تمام اسرای ما را مخصوصا برادر عزیز و بزرگوارم حسن ابوفاضلی را هرچه زودتر صحیح و سالم آزادشان بگردان.
پروردگارا تمامی گمشدگان مخصوصا برادرم عباس را هرچه زودتر خبری از آنها به دست خانواده شان برسان.
خدایا معلولین و مجروحین لباس عافیت بپوشان.
پروردگارا درجات شهدا عالیست، متعالی بگردان.
خدایا تو را به عظمت و جلالت قسم میدهم که در تاریکی قبر، فشار قبر و تنگی قبر خودت به فریاد ما برس.
خدایا دعاهای ما را به استجابت برسان.
پروردگارا تمام شهدای اسلام را مخصوصا دوستان شهیدم را غریق رحمت خودت قرار بده.
و من الله التوفیق
والسلام علی من اتبع الهدی
فرزند حقیرتان اسماعیل شکوهی
۱۳۶۳/۱۰/۲۸
نمایه محتوا : گنجینه ل ۱۰
۲ Comments
۱۶ دی ۱۴۰۲ at ۱۰:۴۶ ب٫ظ
اردشیر
شهید اسماعیل شکوهی شب اول عملیات بدر یعنی بیست و دوم اسفند سال ۱۳۶۳ پس از پیاده شدن از قایقها و رسیدن به دژ عراقیها در حالی که بصورت ستونی در حال حرکت بودیم با خمپاره زمانی شهید شد فردای شهادت ایشان من در تک عراقیها در شرق دجله اسیر شدم ما همیشه با هم بودیم حتی وقتی کرج بودیم شبهای جمعه برای دعای کمیل میرفتیم مهدیه تهران و این شهید عزیز واقعا چهره ای نورانی داشت سجدهدهایش بسیار طولانی بود و حقیقتا میدانستم شهید میشود آنقدر وجودش مملو از نور خدا بود که در چهره اش میشد ایمان و اعتقاد راسخ به خدا را دید . شب شهادتش جمعی بهداری لشگر محمد رسول الله (ص) بود و من هم در گردان ابوذر مسئول بهداری گردان بودم با شهادتش گویا بهترین آدمی را که در زندگی تا آن زمان دوست داشتم را از دست داده بودم و به حالش واقعا غبطه خوردم .
۴ مهر ۱۴۰۱ at ۸:۳۸ ب٫ظ
یوسف زاوه
خدا بیامرزدش انسان شریفی بود در دوران دبستان همکاس بودیم در ان دوران با توجه به سن کم بسیار بزرگ منش و شریف بود
روحشان شاد