نام : خدامراد
نام خانوادگی : چهاردولی
نام مادر : خاتون
نام پدر : روح الله
تاریخ تولد : ۱۳۳۴/۱/۲۰
محل تولد : ملایر
وضعیت تاهل : متاهل – دارای یک فرزند پسر و یک فرزند دختر
میزان تحصیلات : پنجم ابتدایی
سن اعزام : –
سن : ۳۱ سال
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۴
محل شهادت : شلمچه
عملیات : –
گردان : –
یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام
مسئولیت شهید : –
مزار: تهران – بهشت زهرا(س) – قطعه ۲۹ – ردیف ۲
زندگینامه
شهید خدامراد چهاردولی فروردین سال ۱۳۳۴ در شهر ملایر واقع در استان همدان دیده به جهان گشود.
وی تا پنجم ابتدایی تحصیل کرد و پس از آن به صافکاری اشتغال ورزید. خدمت سربازیاش را سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۵ در ارتش- لشکر پیاده – گذراند.
پس از پیروزی انقلاب به عضویت بسیج مسجد الهادی درآمد و فعالیت بسیاری داشت.
سال ۱۳۶۰ با همسرش آشنا شد. دهم مهرماه ۱۳۶۱ عقد کرد و حدود دو ماه بعد یعنی در هفتم آذرماه با وی ازدواج نمود که ثمره این ازدواج یک فرزند پسر و یک فرزند دختر است.
با شروع جنگ، عازم جبهه شد و دیگران را نیز تشویق به رفتن به جبهه میکرد. در جبهه تک تیرانداز بود و همیشه به همرزمان خود روحیه میداد.
یکبار در جزیره مجنون با اصابت گلوله دچار جراحت شد، اما باز هم به جبهه رفت تا آنکه سرانجام در بهمن ۱۳۶۵ در سرزمین شلمچه همچون اربابش بدون سر به ملاقات معشوق خود شتافت. پیکر پاکش در قطعه ۲۹ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
وصیتنامه
با حمد و ستایش پروردگار عالمیان و با سلام به محضر مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایب بر حقش امام خمینی روحی فداه و با سلام بر ارواح طیبه شهدا و خانواده های عظیم الشأنشان.
(وصیتی به پدر و مادر گرامی)
مادر و پدر عزیزم خدا را شکر میکنم که به من توفیق رفتن به جبهه را داد و علت رفتن من به جبهه این میباشد که به گفته امام امت که فرمود “رفتن به جبهه ها برای تمام قشرهای جامعه از اهم واجبات است” لبیک گفته باشم من خودم را در برابر این خونهایی که به خاطر اسلام و قرآن و کشورم ریخته شده مسئول میدانم و اگر قرار باشد که ما در اینجا بمانیم و با ناراحتی زندگی کنیم این خیانت است به خون شهدا.
الان جنگ بین دو کشور نیست؛ بلکه جنگ بین اسلام و تمام کفر و کفار است. ما باید برای نجات اسلام حتی جانمان را فدا کنیم. همانگونه که تعداد زیادی از شهدای عزیزمان جان خود را در برابر اسلام و قران و این مملکت اسلامی فدا کرده اند.
پدر و مادر عزیزم، تنها شما نیستید که زحمت بزرگ کردن فرزندتان را میکشید، بلکه تمامی خانواده های شهدا نیز این زحمت را کشیده اند.
مگر فرزندان آنها برایشان عزیز نبود؟
مگر خون ما از افرادی که خانه و زندگی دنیوی را رها کرده و به سوی جبهه ها میروند و سرانجام شربت شهادت را مینوشند رنگین تر است؟
پدر و مادر عزیزم خانواده هایی هستند که حتی چهار شهید داده اند و حتی خانواده هایی هستند که غصه این را میخورند که چرا فرزند ندارند یا چرا فرزندشان در این موقع کوچک است تا به جبهه بفرستند. مگر امام حسین علیه السلام نمیدانست که شهید میشود؟ با این وجود با فرزندان و اهل بیت علیهم السلام و یاران با وفایش به کربلا رفت و فرزندانی چون علی اکبر علیه السلام و علی اصغر علیه السلام را فدای اسلام کرد و خودش هم سرانجام به شهادت رسید. البته تمام فرزندان نزد پدر و مادر امانتی هستند که خداوند به آنها سپرده است و چه بهتر که این امانت را در راه خودش و اسلام و قرآن فدا کنید.
پدر و مادر عزیزم، من دیدم که هرچقدر اینجا بمانم بیشتر به گناه آلود میشوم و از این رو بود که تصمیم گرفتم به جبهه بروم. جبهه محلی است برای خودسازی و تقرب به درگاه الهی که انشاءالله خداوند مرا در این راه یاری نمیاد.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما
خاطرهای از شهید
زمانی که هنوز نوجوانی بیش نبود، یکروز برای همسایه شان مهمان آمده بود. مهمان همسایه؛ خانمی با سر و وضع و پوشش نامناسب بود. شهید هم با اسپری روی دیوار نوشت:
ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است
ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است
نمایه محتوا : گنجینه ل۱۰ / تولید