شهید مسعود فرشادی

نام : مسعود

نام خانوادگی : فرشادی

نام مادر :

نام پدر : مهدی

تاریخ تولد : ۱۳۴۸

محل تولد :

وضعیت تاهل : مجرد

میزان تحصیلات :

سن : ۱۷ سال

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۲۰

محل شهادت : شلمچه

عملیات: مرحله اول کربلای۵

یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام

گردان: حضرت علی اکبر(ع)

مزار :

زندگینامه

شهید مسعود فرشادی در اولین روز زمستان ۱۳۴۸ در محله لویزان شمیران دیده به جهان گشود. نامش را مسعود گذاردند تا سعادت واصله از پروردگارمتعال را که با تولدش به خانواده رسیده بود شکر گزار باشند.

دوران طفولیت و ابتدائی را در همان محله گذراند.

او از همان دوران نوجوانی در جلسات قرآن و یادگیری احکام دینی شرکت می نمود و با روحیه ای باز آهنگ انقلاب را به گوش و جان می گرفت . در راهپیمایی های مخالفت با رژیم منحوس پهلوی به همراه مادرش عاشقانه شرکت می جست و کم کم شعارهای انقلابی در وجودش نسج می گرفت . با این روحیه پا به عرصه انقلاب گذاشت .

بعد از وقوع انقلاب اسلامی و با صدور فرمان حضرت امام مبنی بر تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی، آمادگی های لازم را در خصوص آموزش های نظامی بدست آورد و با هماهنگی با شهید مهدی رضائیان تصمیم به اعزام به جبهه ها گرفت.

در مراجعات اولیه به لحاظ سن کم با مخالفت مسئولین مربوطه روبرو گردیدند ولی بالاخره موفق به جلب موافقت و اعزام به جبهه ها گردیدند . در عملیات های مختلف به اتفاق همرزمانش شرکت جست . چون برادر دیگرش در عملیات های مختلف شرکت جسته و به سختی مجروح گردیده بود، عشق و عطش ایشان در جبهه ها زیادتر شده بود.

نهایتاً در عملیات کربلای ۵ به اتفاق همرزم دیرینش، پسردایی اش مهدی رضائیان شرکت جست و عاشقانه رزمید و تانک های بیشماری از بعثیون را منهدم نمود تا اینکه مورد اصابت مستقیم مینی کاتیوشا قرار گرفته و در حالی که دست در گردن شهید مهدی رضائیان داشت به اتفاق ایشان به ملکوت اعلا شتافت.

از سخنان شهید مسعود فرشادی:

بار الها از تو می خواهم اول زیارت کربلا و بعد شهادت در راهت را نصیبم بگردانی

نمایه محتوا : آرشیو سایت گردان حضرت علی اکبر(ع)

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search