خاطره سردار حاج علی فضلی درباره سردار شهید حاج یدالله کلهر
شهید حاج سید حسین میررضی (فرمانده عملیات لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع))، بیستمین روز زمستان، در کنار کانال ماهی به شهادت رسید.
من و حاج یدالله کلهر در پنجضلعی شلمچه، داخل یک نفربر نشسته بودیم که خبر شهادت میررضی را برایمان آوردند.
کلهر خیلی به هم ریخت. اشک نمیریخت و حرفی نمیزد، اما معلوم بود چقدر ناراحت است. او و میررضی رفاقت نزدیکی داشتند.
کلهر خیلی گرفته بود… تا اینکه شهید میثمی(نماینده حضرت امام در قرارگاه خاتمالانبیاء(ص)) آمد.
وقتی به ما رسید، من از نفربر پیاده شدم و بعد از سلام و احوالپرسی ایشان را به داخل نفربر بردم.
حاج یدالله کلهر به احترام شهید میثمی برخاست و با هم روبوسی کردند.
شهید میثمی رو به حاجیدالله کرد و گفت: چی شده حاج یدالله؟ چرا گرفتهای؟!
حاج یدالله چیزی نگفت و سکوت اختیار کرد.
من گفتم که حاج یدالله بهخاطر شهادت میررضی ناراحت است.
شهید میثمی دستهایش را روی شانههای کلهر گذاشت و گفت: چرا ناراحتی؟ آنها مزدشان را گرفتند. ما باید غبطه بخوریم که چرا جا ماندهایم.
بعد صورتش را نزدیک صورت حاج یدالله کرد و در گوش او چیزی گفت. نمیدانم چه گفت، اما از نفس گرم شهید میثمی، حاج یدالله خیلی خوشحال شد. چهرهاش برگشت و یک تبسم کوچک کنار لبش پدیدار شد.
یک ضربالمثل معروف است که: شهیدان، شهیدان را میشناسند. چون آنها در نوبت شهادت قرار داشتند، من آنموقع رازی که میانشان رد و بدل شد را نفهمیدم. تا ۱۰ روز بعد که حاج یدالله هم پر کشید و رفت پیش حاج حسین… و من تازه فهمیدم شهید میثمی آن روز به حاج یدالله، چه خبر خوشی داد…
One Comment
۲۷ بهمن ۱۴۰۰ at ۱۲:۲۶ ب٫ظ
مهاجری
خدایا مارا شرمنده شهدا قرار نده و عاقبتمان را ختم به شهادت کن