دیدار ما با مقام معظم رهبری زمانی اتفاق افتاد که حاج یدالله کلهر به دلیل رشادتهای فوقالعادهشان در عملیات والفجر۸ دستشان مجروح شده بود و عصب دست قطع شد، ضمن اینکه یکی از کلیههایش را هم به اسلام تقدیم کرد؛
مقام معظم رهبری که آن روزها به عنوان رئیس جمهور در عرصه نظام حضور داشتند، شناخت عجیبی از شهید کلهر داشتند و با این شهید حشر و نشر داشتند.
وقتی به دفتر ریاست جمهوری رفتیم، حضرت آقا خطاب به سردار کلهر فرمودند: «حاج یدالله ما چطور است؟»
چهار نفر بودیم که به محضر مقام معظم رهبری رفته بودیم. شهید کلهر، شهید میررضی، رسول توکلی و من.
وقتی آقا از اوضاع دست حاج یدالله پرسیدند، حاج یدالله نگاهی به ما انداخت تا ببیند حواسمان به او هست یا نه! وقتی متوجه شد که ما حواسمان هست با زیرکی گفتند: «الحمدلله! با آن کنار آمدهام! »
ما تا روز شهادت این شهید بزرگوار حتی یک بار هم از ایشان نشنیدیم که از درد دستش حرفی بزند.
بعد از این پاسخ سردار شهید کلهر، حضرت آقا هم که در سال ۶۰ عصب دستشان بر اثر انفجار مسجد ابوذر قطع شده بود، به این شهید فرمودند: «من اوضاع تو را درک میکنم زیرا از وقتی که عصب دست من قطع شد تا زمان زیادی درد دست نمیگذاشت بخوابم و هر شب چندین بار با درد از خواب بیدار میشدم ».
شهید کلهر بعد این فرمایش مقام معظم رهبری باز با زیرکی تمام گفتند: «آقا من هم همینطور».
یعنی شهید کلهر هم تا پاسی از شب از درد خوابش نمیبرد ولی چون با خدا معامله کرده بود تا زمانی که مقام معظم رهبری اشاره نکرده بودند و از درد دست خودشان حرفی نزده بودند، حاج یدالله هم هیچ حرفی نزد.
راوی: سردار حاج علی فضلی