مکتب حاج یدالله

سردار شهید حاج یدالله کلهر به روایتِ سرهنگ جانباز جواد طلایی، فرمانده گردان امام حسین ل۱۰

حاج یدالله وقتی که بود، همه آرام می‌شدند، حتی اگر نمی‌دیدیمش، همین که در حین عملیات می‌گفتند حاج یدالله در قرارگاه تاکتیکی است، قلبمان آرام می‌گرفت و خیالمان راحت می‌شد.

حضور و وجود او؛ یکی از رموز پیروزی لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع) بود.

او؛ دریایی از شور و اخلاص بود.

مثل کوه بود؛ مقاوم و پر صلابت و عاشق.

به یاد نمی‌آورم کسی با او روبرو شده باشد و سرشار از عشق نشده باشد.

زبان در توصیف او الکن است.

سالها اگر در رثای او بگویند و بگوییم، ذره‌ای نمی‌توان او را شناخت و شناساند.

شبها وقتی به عبادت می‌ایستاد، دریایی از اخلاص بود.

حاج یدالله؛ یک فرد نبود، بلکه یک مکتب بود.

او؛ حاج قاسم زمان خودش بود و چه بسا اگر می‌ماند، حاج قاسمی دیگر هم داشتیم.

این فرمانده محبوب را همه و در هر سطحی دوست داشتند.

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search