نام : بایرامعلی
نام خانوادگی : قره داغی
نام مادر : –
نام پدر : احمد
تاریخ تولد : ۱۳۴۲/۱۲/۲۸
محل تولد : میانه،ترکمانچای
وضعیت تاهل : مجرد
میزان تحصیلات : –
سن : ۲۳ سال
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۶
محل شهادت : شلمچه،شلحه صالحیه
عملیات: مرحله سوم کربلای۵
یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام
گردان: حضرت علی اکبر(ع)
مزار : کرج – امامزاده محمد
زندگینامه
جانباز شهید «بایرامعلی قره داغی بیست و هشتم اسفند ماه ۱۳۴۲ در آذربایجان شرقی چشم به جهان گشود.
در اوان جوانی بودند که انقلاب شروع شد و در راه پیمایی ها و مجالس شرکت می کرد.
وقتی جنگ شروع شد محصل پایۀ اول دبیرستان بود و۱۶ – ۱۷ سال بیشتر نداشت که برای اولین بار به جبهه رفت و به مدت سه ماه خدمت کرد. بعد از آن هم بار دیگر به جبهه اعزام شد و در عملیات خیبر شرکت کرده و به شدت مجروح شد که پس از انتقال به بیمارستان یک پای وی را بناچار قطع کردند.
عجیب بود که پس از قطع پایش، چنان روحیه ای داشت که همه تحت تأیثر قرار گرفته بودند و روحیه و ایثار او را تحسین می کردند.
به نماز اول وقت، بسیار مقید بود و اخلاق اسلامی را نیز رعایت می نمود. در تربیت اسلامی و آموزش قرآن برای فرزندش بسیار تاکید داشت.
سرانجام با اینکه یک پای ایشان مصنوعی بود در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۶۵ به جبهه اعزام شد و پس از ۸ ماه خدمت، در عملیات کربلای ۵ به آرزوی دیرینۀ خود که وصال معشوق بود رسید و شربت گوارای شهادت را نوشید.
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم،
اشهد ان لا الله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان على ولى الله
ضمن اقرار به یگانگى و بندگى خداى تبارک و تعالى و اقرار به یکصدو بیست و چهار هزار پیغمبر که خداى تعالى و امر هدایت و راهنمایى، فرستاد که اول آنها حضرت آدم و آخر آنها نبى اکرم خاتم النبیین محمد بن عبدالله (ص) و اقرار به امامت دوازده امام (ع) که اول ایشان حضرت على (ع) و آخر ایشان حضرت مهدى صاحب العصر و زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف که زنده و غایب مى باشد و انشاءالله به امر الهى ظهور خواهند کرد و اسلام آخرین دین و بهترین دین و قرآن آخرین کتاب خداست و اقرار به مرگ ، قبر ، سوال در قبر، قیامت ، حساب ، نامه عمل ، صراط ، میزان ، بهشت ، جهنم و اقرار به آنچه در کتب آسمانى وجود دارد. سپاس خداییکه مرا نعمت سلامت عطا فرمود و سپاس خداى را که در خانواده مذهبى بدنیا آمده ام و سپاس خداى را که در سن جوانى با شور و هیجان انقلابى مردم مستضعف و مسلمان ایران مواجه و از انحراف محفوظ ماندم . بار خدایا! از تو مى خواهم که گناهانم را ببخشى و مرا از لغزشهاى دنیایى محفوظ بدارى. بار الها! جوان بودم و گناه کردم نعمت دادى ناسپاسى کردم سلامتى عطا کردى شکر نکردم اسلام و قرآن فرستادى، با ناطق آن باز هم خواب بودم و غفلت نمودم مردان صالح و پاک و با تقوا را الگو قرار دادى، درس عبرت نگرفتم. گناهانم بس زیاد است، نمى دانم چه بگویم. تو بخشنده اى .
بارالها ! بحق شب زنده داران قسم و محق صالحان درگاهت و بحق کشته شدگان راه حق مرا از لغزشهاى دنیوى و سرکشیها در برابر دستوراتت محفوظ بدار و به راه راست هدایت فرما و مرا جزو سربازان اسلام قرار ده و در آخر شهادت را نصیبم گردان .
سخنى چند با مردم شهید پرور ایران و تمامى دوستان گرامیم : گوش به فرمان ولایت فقیه باشید که چراغ هدایت و کشتى نجات شماست گوش به فرمان امام بزرگمان باشید که اوست که مى تواند شما را رهبر باشد . حب دنیا را از فکرتان بیرون کنید که سرآغاز تمام بدبختیهاست . آیا توشه اى براى آخرت جمع کرده اید آیا بار سفر بسته اید . مگر کسى که به مسافرت مى رود با دست خالى مى رود آن هم چه مسافرتى ملاقات با خدا و پیامبران ، امامان . آیا با دست خالى شرمنده نخواهید شد . در جواب خدا چه حرفى دارید آیا مى گویید نمى دانستم مگر کسى به شما نگفت آیا محکوم درگاه الهى نخواهید شد ، چرا که آن موقع دیگر پرونده شما پیش خداست اوست که از درون شما باخبر است تا دیر نشده موانعى را که در راه شناخت شما نسبت به خداست بردارید و بدانید که دنیا مانند لاشه مردارى است که طالبان آن سگانند . به جبهه ها بیشتر رو آورید . اسلام را بیشتر یارى کنید که حجت بر همه تمام است . و امیدوارم که بعد از شهادتم دوستانم هرگز نگذارند سلاح من بر زمین بیفتد .
سخنى چند با مادر و پدر عزیز و گرامیم :
پدر و مادر عزیزم ، تا بحال من مرده بودم و این لحظه که آغاز جهاد است این احساس را در خودم مىبینم که تازه دارم زندگى مى کنم و این شهادت است که تولد دیگرى به من اهداء مى کند چقدر خوب است که انسان شهادت در راه خدا را پذیرا باشد. اى پدر و مادر عزیزم مرا حلال کنید از اینکه در زندگى فرزند خوبى براى شما نبودم و نتوانستم جبران آنهمه سختیها و رنجها و مشقتها را که شما براى بزرگ کردن من کشید ه اید کنم و از شما خواهانم که برادران عزیز و خواهر گرامیم را در جهت به ثمر رساندن انقلاب اسلامى و نجات اسلام و رهایى مستضعفین بزرگ کنید و از حب دنیا جدا خوددارى کنید که ریشه و منشاء تمام گناهان است و آخرت را بطلبید که سعادت و خوشبختى شما در آن است.
مادر عزیزم و خواهر گرامیم با حجاب خودتان پاسدار خون شهیدان باشید که حجاب شما کوبنده تر از سرخى خون من است و شما اى برادرانم راه خدا بهترین راههاست پوینده و کوشنده این راه باشید و این انقلاب خونبار را که با ریختن خون هزاران شهید به ثمر رسیده است یارى کنید . و اى پدر و مادر محترم و برادران عزیز و خواهر گرامیم پشتیبان ولایت فقیه باشید و امام را تنها نگذارید و آن را دعا کنید که کشتى نجات شماست و اگر من شهید شدم که این لیاقت را در خود نمى بینم ولى اگر شهید شدم با استقامت و صبور باشید و ناراحت نشوید چون ناراحتى شما ناراحتى من است و به جاى گریه کردن بر من بر مظلومیت امام حسین (ع) و اهل بیتش گریه کنید که گریه بر آنها سزاوار است . پدر عزیزم شما این عمل را برایم انجام دهید که انشاءالله خدا جزاى خیر به شما بدهد از شما خواهش مى کنم که مقدارى پول که مورد رضایت آن باشد به یک نفر بدهید و بگویید که نمازها و روزه هاى قضایم که حدودا یک سال نماز قضا و دو سال و هشت روز روزه قضا دارم برایم بجا آورد امیدوارم که خداوند به شما توفیق بدهد و این بنده حقیر پر از گناه از همگى شما التماس دعا دارم که خیلى محتاج دعا هستم .
سخنى چند با همسرم :
اى همسر مهربان که در مدت زندگى که با هم بودیم همسر خوب و مهربانى بودى ا زشما مى خواهم که اگر من شهید شدم صبر را پیشه خود کنى و بدان که این دنیا دار امتحان است و یک روز باید همه ما در مقابل ثانیه ثانیه اى که از عمرمان مى گذرد جواب بدهیم سعى کنید که از امتحانهاى الهى نیکو و سربلند بیرون آیید و خداوند امتحان بزرگى براى شما قرار داده است و آن امتحان میزان و درجه ایمان شماست یکى از مهمترین پایه هاى ایمان بقول حضرت على (ع) صبر است که نسبت صبر به ایمان مانند سر به بدن است پس خوب صبر کنید و صبر در مصیبت داشته باشید . و با این عملتان مشت محکمى بر دهان امپریالیسم شرق و غرب بزنید و این بنده حقیر پر از گناه از شما التماس دعا دارم که خیلى محتاج هستم و از اینکه نتوانستم همسرى شایسته براى شما باشم حلالیت مى طلبم و دعا گو و گوش به فرمان امام باش که تنها راه رسیدن به صلاح و رستگارى پیروى از اولیاء خدا است و سنگر درونى خود را که همان حجاب است حفظ کن و با حجاب خودت پاسدار خون شهیدان باش.
در پایان از تمامى دوستان و آشنایان و همسایگان گرامیم حلالیت مى طلبم شما را به خدا اگر حقى بر گردن من دارید مرا حلال کنید که فرداى قیامت نمى توانم جوابگوى حق الناس شوم . ……
نمایه محتوا : آرشیو سایت گردان حضرت علی اکبر(ع)