نام: حسین | نام خانوادگی: راحت | نام پدر: قربان
تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۱۲/۱۸ یا ۱۳۳۳/۹/۱ | محل ولادت: شاهرود – فیروزآبادسفلی | سن: ۲۵ یا ۲۹
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۹ یا ۱۳۶۲/۱۲/۷ | شهادت: جزیره مجنون
مزار: تهران، بهشت زهرا (س)، قطعه ۲۷، ردیف ۲، شماره ۱۳
زندگینامه شهید حسین راحت
حسین روز ۱۸ بهمن ماه ۱۳۳۷ در روستای فیروز آباد سفلی در شهر شاهرود چشم به جهان گشود. یک ساله بود که طعم تلخ بی پدری را چشید و از داشتن پدری مهربان و با تقوا محروم شد. از آن پس، خواهر بزرگ و مادر پر عاطفه اش، خلاء وجود پدر را برایش پر کردند و در تربیت او و دیگر فرزندان خانواده، از هیچ کوششی فروگذار نکردند.
***
حسین دوازده ساله بود که به خاطر مشکلات زندگی همراه مادر، خواهر و برادرش، مجبور شدند به تهران مهاجرت کنند. حسین برای تامین معاش زندگی، مجبور شد ترک تحصیل کند و با برادر بزرگش به کار بنایی روی آورد. او در کار بنایی، قابلیت و استعداد خوبی از خود نشان داد و خیلی زود به مهارت قابل قبولی، دست یافت. علاوه بر کار بنایی، در رشته های دیگر نیز تجربه و تخصص کسب کرد و مدتی هم در انستیتو تکنولوژی تهران مشغول به کار شد.
***
حسین در سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند به نامهای امیر و فاطمه است.
***
حسین که با تمام وجود، مشکلات ناشی از ستم و بی عدالتی رژیم شاهنشاهی را چشیده بود، با شروع انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) نور امیدی در دلش تابید و آتش خشم مقدسی در درونش زبانه کشید.
او در محافل و مجالس مذهبی حضور می یافت. در هدایت قشر جوان می کوشید و در اکثر راهپیمایی ها همگام با مردم مسلمان، فعالانه شرکت می کرد. روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ نیز در میدان ژاله حضور یافت و در پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) سهم بسزایی ایفا می کرد.
***
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه درآمد و پس از گذراندن دوره آموزش، به دنبال غائله کردستان، برای مبارزه با گروهک های وابسته، راهی این استان شد و ایثارگری ها و رشادت های فراوانی از خود نشان داد .
***
پس از شروع جنگ تحمیلی، به جبهه های جنوب اعزام شد و در جبهه های جنوب نیز، کار آمدی نظامی خود را بروز داد و خیلی زود نظر فرماندهان جنگ را به خود جلب کرد .
پس از مدتی حضور چشمگیر در جبهه های جنوب، به جبهه غرب رفت و در آنجا به عنوان مسئول خط سومار منصوب شد.
در عملیات والفجر مقدماتی خوش درخشید. برادر بزرگش، محمد راحت، در این عملیات و در کنار وی به شهادت رسید و پیکرش در منطقه ماند. شهادت وی، حسین را در راهی که برگزیده بود، مصمم و استوارتر نمود.
وی خود را وقف جبهه و جهاد کرده بود و تنها به هنگام ضرورت برای مرخصی و سرکشی به خانواده، جبهه را ترک می نمود. در اکثر عملیات ها نقشی پر رنگ و حضوری مؤثر داشت.
در عملیات سر پل ذهاب پرده های گوشش پاره شد اما همچنان از جبهه ای به جبهه دیگر و از عملیاتی به عملیات دیگر می رفت.
***
سرانجام حسین راحت، در عملیات خیبر، به عنوان فرمانده یکی از تیپ های لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) وارد عمل شد. او در روز ۹ اسفند ماه ۱۳۶۲، در حالی که همراه با عده ای با قایق برای شناسایی منطقه رفته بود، هنگام بازگشت، از ناحیه سر و قلب مورد اصابت ترکش خمپاره واقع شد و به شهادت رسید .
وصیتنامه شهید حسین راحت
بسم الله الرحمن الرحیم
چون هنگام فتح و پیروزی فرا رسد و در آن روز مردم را بنگرید که فوج فوج به دین خدا داخل میشوند در آن وقت خدای خود را حمد و ستایش کن و پاک و منزه دار و از او مغفرت و آمرزش طلب کن که او خدای بسیار توبه پذیری است.
به نام خداوند بخشنده مهربان
با سلام خدمت رهبر گرانقدر ما امام خمینی و با درود به ملت شهید پرور ایران، چون چیزی در این دنیا ندارم که وصیتنامهای بخواهم بنویسم، چند جملهای که در همین نوار میگویم بعد از من عمل بشود ، همسرم وشریک زندگیام من چیزی ندارم که برای تو بنویسم در کاغذ و این چیزهایی که تا به حال بود از این به بعد هم ادامه خواهد داشت و آن حقوقی که از سپاه میگیری را خرج خود و بچهها بکن و بچهها به درسشان ادامه بدهند. تا جایی که میتوانید بچهها را بیشتر به اصول اسلامی و عقاید دینی راهنمایی کن تا به وسیله علم، علمای عزیز اسلام را دریابند و گمراه نشوند و به پیامهای رهبر عزیزمان توجه زیاد بکنید چون پیامهای رهبر عزیزمان هر کدام سر منشایی است برای زندگیمان.
به خواهرم سلام میرسانم چون تنها یک خواهر نبود بلکه یک مادر هم بود برای ما. خواهرم من در لحظه مردن هم به فکر تو هستم که تو چه زجرهایی برای ما کشیدی. خواهرم، تو برای ما زجر کشیدی و مریض شدی، خواهرم اگر بخواهی که خدا از تو راضی باشد و ما هم راضی باشیم با کمال سربلندی و افتخار به زندگیات ادامه بده و سرپرستی بچههایت را به خوبی بکن، از خدا بخواهید هر چه زودتر با پیروزی کامل و با استقرار پرچم لاالهالاالله در سراسر جهان به خانه و زندگیشان برگردند.
فرزندانم، فاطمه شما هنوز خیلی کوچک هستید ولی بعدا که بزرگ شدید سعی کنید به فکر این نباشید که پدر ندارید بلکه خدا دارید و خداوند همه جا با ماست، همیشه از خدا بخواهید کمکتان کند در زندگیتان و کارهایتان تا انحرافی در شما به وجود نیاید. دخترم بیشتر به فکر اسلام باشید چون پدرت برای اسلام فدا شد چون که من امانتی بودم در نزد شما تا این روز و حالا هم در نزد خدای خود هستم بلکه ما هیچکدام اختیاری از خود نداریم چون که خدا ما را آفریده و تا هر زمانی که لازم بداند ما را از دنیا به دنیای دیگری میبرد و ادامه زندگی اصلی در آنجاست تا زندگی سعادتمند را آنجا تجربه کنیم و خوشا به سعادت آن کسانیکه با پرونده خوب بروند نزد خدای خودشان نه با پروندهای ناقص و نه با پروندهای که با قلم قرمز روی آن کشیده شده باشد. وای بر حال ما اگر جزء آنها باشیم. خدایا، پروردگارا به چهارده معصوم پاک قسمات میدهم شهدای ما را با شهدای کربلای حسین محشور گردان و ما را هم لیاقت شهید شدن عطا فرما که شاید ما هم در ردیف شهدای انقلاب ایران قرار بگیریم.
آمین رب العالمین
همسرم بعد من رویه زندگی خود را عوض کن چون که دیگر یک زن نخواهی بود درباره بچهها محبتهایت باید محبت یک مادر باشد و در روش زندگی روش یک پدر را داشته باشید.
همسرم آخرین خواهش من از تو این است که همانند زینب زندگیتان را ادامه دهید و مبادا کاری کنید که منافقان را خوشحال کنید. چون منافقان از این لذت میبرند که شما را در حال ناتوانی و گریه ببینند و بر سر بزنید نه هیچوقت چنین کاری را نکنید و سربلندتر از همیشه و با افتخار زندگی کنید تا خار چشم دشمنان باشید.
همسرم مرا ببخشید اگر یک وقت حرفی زدم و باعث ناراحتی شما شدم چون که شما کارتان خیلی مشکلتر از من است، من اگر در جبهه با کفار بعثی میجنگم ولی شما در خانه مسئولیت سختتری بر دوشتان است، تربیت کردن سه فرزند کار مشکلی است و باید طوری تربیت کنی که فردا به درد جامعه اسلامی ما بخورد نه اینکه بر ضد اسلام بلند شوند، خدا نکند که آنچنان روزی بچههای ما در گمراهی فرو روند.
خدایا، پروردگارا به یاران درگاهت قسمات میدهم که این بچههای معصوم را خودت به راه راست هدایت کن.
خواهرم اگر یک وقت از من بدی دیدی و یا چیزی دیدی مرا ببخشید چون بعد از درگذشت مادر شما برایمان یک مادر بودید و محبتهای شما از یک مادر کمتر نبود و سعی کنید بعد از ما هم ناراحتی زیاد نکنید برای ما و سربلندتر از همیشه به زندگیتان ادامه دهید و به دخترعموهایم سلام میرسانم و شاهد زحمتهایشان در شهادت برادرم بودهام که چهقدر زحمت کشیدند برای برادران، سپاسگزارم از این زحمتهای شما و امیدوارم که فراوان اجر شما را بدهد و ما را ببخشد و همسرم سعی کن آن روش زندگی را خوب یاد بگیری چون بعد من تو هستی در زندگی در خانه که باید بچهها را تربیت کنی و اداره کنی و سعی کن قدرت تصمیمگیری خودت زیاد باشد به دست این و آن نگاه نکنی و به دهان کسی که میخواهد وسط شما اخلال کند، سعی کنید روی پای خود بایستید.
فرزندانم سعی کنید فرزندانی خوب و مفید برای جامعه اسلامی ما باشید افتخار کنید.
امیر جان پدرت شهید شده و در صف شهدا در روز محشر قرار گرفته شفاعت او شامل شما هم میشود و سفارش شماها را نزد خدای خودش و حسین(ع) خواهد کرد و شما همگی را به خدای بزرگ میسپارم و تمام مومنان اسلام میرسانم و از خدا میخواهم که شما مومنان را پیروز و موفق در کارتان بدارد. ملت مسلمان ایران خواهران و برادران مبادا یک وقت در کارتان سستی کنید و امام عزیزمان را تنها بگذارید مانند مردمان کوفه که انشاا… این کار را نخواهید کرد و همیشه دعای همیشگی شما یادتان نرود.
” خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار”
فرزندان برادرم از این ناراحت نباشید که پدرتان شهید شده و جسدش در منطقه مزدوران بعثی مانده بلکه روحش در نزد خدایش هست و آن جسد تاثیری ندارد که بخواهد در بهشت زهرا باشد و یا در منطقه دشمن هر چه که خدا مصلحت بداند همان خواهد شد.
آثار تولید شده درباره شهید حسین راحت
برنامه رادیویی ۱۹خرداد۸۷
برنامه «با ستارهها» مروری بر زندگی شهید حسین راحت است که به همت گروه هنر رادیو فرهنگ ساخته شده است. این برنامه در قالب گفتوگوی تلفنی با «بلقیس جعفری» همسر سردار شهید بوده و زندگی این شهید را از زمان تولد تا لحظه شهادت و اهداف وی مورد بررسی قرار داد.
همچنین بخشهایی از زندگی این شهید به صورت قطعه نمایشی به وسیله جمعی از بازیگران رادیو، بازسازی و به نمایش در آمد.
سردبیر و نویسنده: مجید میرزایی
گوینده: فرزان رابعی
گالری تصاویر
۲ Comments
۸ تیر ۱۴۰۰ at ۱:۴۸ ب٫ظ
ناشناس
سردار سعید قاسمی هم در برنامه رودررو ازایشان تعریف می کند
۷ اسفند ۱۳۹۸ at ۲:۲۵ ب٫ظ
ناشناس
بخداااا راحت شدی رفتی از دست این مردم قدرنشناس