سلام مهران

آزادسازی مهران به روایتِ برادر سعید اکبری (رزمنده)

سلام مهران

سلام بر شهدایت

آزادی‌ات برایمان سخت بود

خاک تو به بهای خون عزیزانمان آزاد شد

و اینچنین بود روایت آزادی ات؛

عراق بعد از تک به مهران که جبهه میانی محسوب می شد، تبلیغات وسیعی مبنی بر پیروزی خودش راه انداخته بود…

با تصرف مهران، راه ارتباطی جنوب به ایلام هم قطع شده بود.

همراه دیگر رزمندگان تیپ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام، از دوکوهه کندیم و به اردوگاه قلاجه که در گردنۀ بین جاده اسلام آباد غرب و ایلام قرارداشت رفتیم. تیپ۱۰ در آن منطقه مستقر شد برای آمادگی و تداوم آموزش مأموریت ما که واحد پدافند هوایی بودیم؛ حفاظت هوایی منطقه بود.

برادان آتشبار چند قبضه در نقاطی مستقر کردند. حین تردد بین جنوب و غرب، نامه نگاری به واحد پدافند قرارگاه برای تهیه مهمات لازم و گرفتن توپ ضدهوایی انجام شده بود، اما فقط در حد قول باقی می ماند!

در آن شرایط، بعد از کلی تلاش، فقط یک قبضه ۲۳ میلیمتری دادند که آن هم کلی طول کشید به دست بچه ها برسد.

* * *

مقرر شد برای بازدید منطقه و انجام امور اولیه، چند نفر به اتفاق شهید غفاری بروند منطقه را ببینند جهت طرح و عملیات. حد عملیات تیپ مشخص شد. دو نقطه در خط برای ریختن آتش روی دشمن مشخص شد. طی چند روز، سنگرهای استقرار نیرو و سکوی توپ هم آماده شد.

از نیروهای واحد پدافند هوایی حداقل ده نیرو برای هر گردان رزمی خط شکن شب‌کار ادغام شد.

درگیری لفظی بین فرمانده واحد با ارکان واحد بالا گرفت!… همه می‌خواستند بروند برای عملیات. این می‌گفت: شما نه، من می‌روم. آن یکی می‌گفت: نه، خودم می‌روم.

مسعود غفاری (فرمانده واحد پدافند) با گردان المهدی (شهید عزیز آقا صمد یکتا) همراه شد.

تا پیش از طلوع خورشید نهمین روز تابستان ۱۳۶۵، قبضه‌ها و مهمات و ابزار یدکی در محل خط، استتار شدند.

شب‌هنگام، برگشتیم به اردوگاه عشق حسین. کل تیپ، آنجا جمع شده بودند.

* * *

عصر روز بعد، سخنرانی و مداحی انجام شد و رزمنده‌ها یکی یکی از دروازه قرآن رد شدند و از هم خداحافظی کردند و حلالیت گرفتند. بعضی، هنوز پایشان به خط نرسیده، گویی ارتباطشان با دنیای مادی قطع شده بود. چنان نوربالا می زدند که از همانجا مطمئن می‌شدیم دیگر نمی‌بینیمشان…

همه راهی عملیات شدند و هرکسی رفت پی وظیفه‌ای که به او محول شده بود.

ما هم رفتیم دنبال کار خودمان و پوشش آتش نیروها و انهدام تیربارهای دشمن.

بحمدللّه کار زودتر از انتظار، انجام شد و خطوط دفاعی دشمن به دست دلیرمردان خط‌شکن تیپ ۱۰ حضرت سیدالشهدا(ع) با توکل به ابوالفضل العباس(ع) شکست و صبح ۱۰تیر ۱۳۶۵ شهر مهران آزاد شد.

* * *

در این عملیات؛ شهید احمد چراغی و جمعی دیگر، حین کار بر روی قبضه سیار دولول معروف به جانم حسین(ع) در اثر ترکش به دیدار معبود شتافتند اما درعوض، چیزی حدود ۱۷ قبضه توپ ضدهوایی سالم به دست باکفایت رزمندگان واحد پدافند هوایی به غنیمت درآمد…

بعد از پیروزی رزمندگان در مهران، تیپ به لشکر و واحد پدافند هوایی انصارالحسین به گردان انصارالحسین ارتقاء یافت.

یاد شهدای عملیات آزادسازی مهران، بخصوص شهید احمد چراغی، گرامی باد…

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search