نام: محمدرضا | نام خانوادگی: محمدخانی | نام پدر: –
تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۱۱/۱۷ | محل ولادت: تهران | سن: ۲۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱/۲۳ | شهادت: شرهانی – والفجر۱
مزار: تهران، بهشت زهرا (س)، قطعه ۲۸، ردیف ۱۱۵، شماره ۱۳
زندگینامه شهید محمدرضا محمدخانی
بسیجی شهید «محمدرضا محمدخانی» در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۳۷ در تهران خیابان اسکندری چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۶۲ در عملیات والفجر یک در حالیکه معاونت گردان حضرت قاسم علیه السلام را به عهده داشت، در منطقه شرهانی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
نامه شهید «محمدرضا محمدخانی» (۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا
(کسانی که در راه خداوند جهاد کنند به طور مسلم خداوند آنها را به راههای خود هدایت خواهد نمود)
بارالها مرا به نور عزتت که سراپا بهشت است برسان تا تو را بشناسم، بار خدایا چشم دل ما را به نوری که بتواند به تو نگاه کند منور فرما. تا آن جا که چشمان دل، حجابهای نور را دریده و جانها و روانهای ما آنچنان شود که به عزت قدس تو تعلق یابد. خدایا!
آن که آتش اشتیاق در دل او شعله ور شده نه میلی به غذایش باشد و نه از آب خوشگوار لذتی برد. به امید آن که به وصال خویش برسد و با زبان شوقش، رازهای درونی خود را با محبوبش در میان میگذارد.
بارالها، از همه چیز دنیایی خود گذشتم و برای رسیدن به وصالت و برای رسیدن به مقام متعالیتر انسانیت پا به دانشگاهی الهی، دانشگاهی پُر از معنویت، دانشگاهی پُر از ایثار و گذشت، دانشگاهی که محوطه آن از خون جوانان امت حزب الله پر از لالههای سرخ و خونین میباشد، گذاشتم.
جوانانی که به ندای (هل من ناصر ینصرنی) رهبرشان جهت ادامه راه پر خون حسین بن علی (ع) لبیک گفتهاند. جوانانی که همان طوری که روایت میباشد وقتی به چهره شان نگاه میکنی به یاد خدا میافتی.
آری، خدایا من پا به این دانشگاه گذاشتهام که قلم و زبان از وصف آن عاجز است. پس بارالها! ای معبودم! ای مولایم! از تو میخواهم که گناهانم را ببخشی و سعادت و لیاقت لقاء خودت را به من عطاء فرما و به بازماندگانم صبر عظیم عطا فرما و به مادر و همسرم صبر و قدرت ادامه راهم را مانند سرورشان حضرت زینب (س) عنایت فرما.
با درود به رهبر کبیر انقلاب، این قلب تپنده امت حزب الله و سلام بر شهیدان گلگون کفن اسلام و انقلاب اسلام.
مامان جان، چون الان در تاریخ ۲۰/۱/۱۳۶۰ ساعت ۱۶:۳۰ به ما گفتهاند تا یک ساعت دیگر باید به خط (خط مقدم جبهه) برویم؛ لذا من همین جا خداحافظی میکنم از قول من به همه سلام برسانید.
من الله التوفیق و علیه التکلان
قربان همه شما (محمدرضا محمدخانی)
عبدالله
۱۳۶۰/۱/۲۰
نامه شهید «محمدرضا محمدخانی» (۲)
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت مادر عزیز و گرامی و بهتر از جانم و نور دو چشمانم سلام عرض میکنم و امیدوارم که حال همگی شما خوب باشد. اگر از حال اینجانب فرزندت محمدرضا خواسته باشید بحمدالله سلامتی برقرار است.
الان من این نامه را در سنگر در قلهای که بین شهر بوکان که پریروز یعنی تاریخ ۱۰/۶/۱۳۵۸ تسخیر کردهایم و مهاباد قرار دارد مینویسم به خاطر همین کاغذ نداشتم و خودکارم داره تمام میشود.
ما چند روز دیگر به میاندوآب میرویم تا آن جا را هم از دموکراتها بگیریم.
مادر خوبم از قول من به برادرم حسن آقا و خانواده عباس آقا با خانواده و حمیدرضا و علیرضا و مجید و مژگان سلام برسانید. همین طور از قول من عباس و علی آقا و ندا و مژگان و مجید و بقیه را ببوسید.
مادر عزیزم از بابت من نگران مباش. راه من راه حسین بن علی (ع) میباشد. حسین (ع) سرور آزادگان رهبر من است. پس، از کشته شدن در راه دین و وطن ترسی نیست.
دیگر عرضی ندارم و همگی شما را به خدا میسپارم.
همسنگر همه شما محمدرضا محمدخانی
۱۳۵۸/۶/۱۲
۶ Comments
۲۳ فروردین ۱۴۰۰ at ۵:۰۴ ب٫ظ
ناشناس
اون قسمت که نوشتید بربری و اسم پدر و اشتباه نوشتید
۲۳ فروردین ۱۴۰۰ at ۵:۰۳ ب٫ظ
زینب محمدخانی
باسلام من دختر شهید محمدرضا محمدخانی هستم.زینب محمدخانی که ۷مهر سال۶۲بعداز پدر به دنیا آمد
۲۷ فروردین ۱۴۰۰ at ۳:۲۶ ق٫ظ
admin3
خانم زینب محمدخانی
خوشحالیم که با ما در ارتباط هستید. لطفا، برای تصحیح و تکمیل اطلاعات پدر بزرگوارتان ما را یاری نمایید. می توانید شماره تماس خود را برای ما بفرستید و یا با فضای مجازی شماره ۰۹۰۳۱۰۰۷۵۶۵ با ما در ارتباط باشید. ان شاء الله که پدر گرامی شما و دیگر شهدا شفیع همه ی ما باشند.
۱۲ آبان ۱۴۰۰ at ۱۱:۲۴ ق٫ظ
ناشناس
باسلام.زینب محمدخانی هستم.این طور که من میدونم پدرم درولفجر مفدماتی به شهادت رسیدند
۲۸ فروردین ۱۳۹۹ at ۱:۳۱ ب٫ظ
زینب محمدخانی
باسلام فامیلی شهید رو اشتباه نوشتید
۲۹ فروردین ۱۳۹۹ at ۲:۱۱ ق٫ظ
admin3
همسنگر گرامی خانم محمدخانی
سلام،
لطفا اگر اطلاعاتی در مورد شهید بزرگوار دارید ارسال بفرمایید.
ضمنا نگفتید که کدوم قسمت فامیلی شهید اشتباهه