شهید بهروز آزاد فلاح

نام: بهروز

نام خانوادگی: آزاد فلاح

نام مادر: بتول

نام پدر: غضنفر

تاریخ تولد: ۱۳۴۲

محل تولد: البرز، ساوجبلاغ

وضعیت تاهل: متاهل

میزان تحصیلات: پنجم ابتدایی

سن: ۲۳ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۱۹

محل شهادت: شلمچه

عملیات: کربلای۵

گردان: حضرت قاسم

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

سمت: آرپی‌جی زن

مزار: ساوجبلاغ، نظرآباد، بهشت رضا

زندگی‌نامه

سال ۱۳۴۲ در ساوجبلاغ دیده به دنیا گشود.

بهروز تا پنجم دبستان بیشتر درس نخواند و به دلیل این که خانواده از اوضاع مالی مناسبی برخوردار نبود ناچار به ترک تحصیل شد. با این وجود بیکار نماند و در کارخانه ی دوزندگی و ریسندگی برای خود کاری دست و پا کرد.

او که از خدمت سربازی معاف شده بود به فعالیت های اجتماعی، حضور در بسیج محله، شرکت در راهپیمایی و کمک به رزمندگان روی آورد.

با تشویق خانواده، ازدواج کرد اما با این حال، از رفتن به جبهه بازنماند و به طور مداوم سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ را در جبهه حضور داشت. همواره یک پایش در جبهه بود و یک پایش در کارخانه. از اوضاع آنجا غافل نمی شد. بسیار کوشا و پر تلاش به همه کارهایش رسیدگی می کرد.

شهید بهروز آزادفلاح سرانجام در عملیات کربلای۵ در شلمچه به درجه‌ی رفیع شهادت رسید.

وصیت‌نامه

وصیت من به پدر و مادر و خواهران و برادرانم این است که برای من گریه نکنید. برایم دعا کنید و از خداوند متعال برایم طلب آمرزش نمایید.

پدر گرامی، مادر مهربان و همسر عزیزم،

بدانید که جهاد واجبتر از ماندن من نزد شماست.

راه انسان هایی را در پیش گیرید که به کمال و سعادت واقعی رسیده اند.

به خواهرانم توصیه می کنم که حجاب خود را حفظ کنید که حجاب و عفت شما پر بها تر از خون شهیدان است و زینب وار راه شهیدان را ادامه دهید.

به همسر مهربانم سفارش می کنم که بعد از من ازدواج کند.

افتخار برای من و شماست که در این راه به درجه ی شهادت می رسم.

خاطره

اشتیاق بسیاری به جبهه و جنگ نشان می داد و دفاع از وطن در قاموس او ارزش محسوب می شد.

خانواده برای این که مانع رفتن او شوند، تصمیم گرفتند برایش دلگرمی ایجاد کنند تا ذهنش از فکر و ذکر جنگ دور شود. بنابراین مسئله ی ازدواج را مطرح کردند و به این ترتیب، بهروز با دختر موردعلاقه ی خود ازدواج کرد. اما همچنان دل در گرو جنگ نیز داشت. برای همین، از جبهه غافل نشد و از سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۶۵ مدام یک پایش در جبهه بود و پای دیگرش در شهر.

عاقبت در شلمچه پاگیر شد و روحش به آسمان پرواز کرد. 

نمایه محتوا: گنجینه ل۱۰ / تولید

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search