شهید علی ابراهیم قزوینی

نام: علی

نام خانوادگی: ابراهیم قزوینی

نام مادر: عفت

نام پدر: حسین

تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۳/۲

محل تولد: تهران

وضعیت تاهل: مجرد

میزان تحصیلات: دیپلم

سن: ۲۱ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۵/۲۰

محل شهادت: حاج عمران

عملیات: والفجر۲

گردان : گردان حضرت قاسم (ع)

مسئولیت: فرمانده گردان

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

مزار: تهران، بهشت زهرا (س) قطعه۲۸، ردیف۴۶، شماره۱۸

  • پدرش امام جماعت مسجد بود و مادرش نیز در مسجد خدمت می کرد.
  • همزمان با درس، هم در کار خانه به مادر کمک می کرد، هم در امور مغازی یاریگر پدر بود.
  • وقت نماز ظهر، مانند مولایش علی در حال سجده بود که بر اثر اصابت خمپاره به فیض شهادت رسید.

نمایه محتوا : گنجینه ل۱۰ / تولید

زندگینامه

شهید علی قزوینی در دومین روز از سومین ماه بهار ۱۳۴۱ در تهران دیده به دنیا گشود.

علی در دامن پر مهر مادری بزرگ شد که در مسجد خدمت می کرد. پدرش نیز مدرس آموزه ها و احکام دینی بود و به عنوان امام جماعت وقت شناخته می شد.

رفته رفته دنیای رنگارنگ کودکی علی رنگ می باخت و جای خود را به آموزش و تحصیل می داد.

وقتی پا به مدرسه گذاشت، بااراده و پشتکار تمام تکالیفش را به بهترین نحو انجام می‌داد و از هیچکس کمک نمی‌گرفت. معلمی نبود که از او رضایت نداشته باشد. در دوران راهنمایی به فعالیت در کتابخانه ی مدرسه تمایل نشان داد و گرایشش بیشتر سمت کتاب های مذهبی بود.

همزمان با درس خواندن در انجام کارهای خانه کمک دست مادر بود و امور مغازه‌ی خشکشویی پدر را نیز رتق و فتق می‌کرد.

همزمان با تظاهرات مردم علیه طاغوت، اعلامیه پخش می کرد و پای ثابت راهپیمایی و تظاهرات به شمار می آمد و سخنان امام را نشر می داد.

هنگامی که انقلاب پیروز شد علی دبیرستانی بود و این اتفاق تحولی شگرف در وجودش برانگیخت.

تا سوم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. او از نخستین کسانی بود که عضو سپاه و به مناطق جنگی اعزام شد. سال ۱۳۵۹ برای اولین بار در جبهه حاضر شد. وی سه سال در جبهه خدمت کرد و بعد از آن چند ماه به شهر خود بازگشت و در ساختمان نخست وزیری به عنوان نگهبان مشغول کار شد.

سال ۱۳۶۰ برای آموزش و کامل کردن دوره ی فرماندهی به پادگان امام حسین منتقل شد و سپس به صورت داوطلبانه به جبهه رفت. از افتخاراتش می توان به جان فشانی های او در منطقه‌ی فکه و جنگ تن به تن با دشمن بعثی در عملیات والفجر۱ در تنگه‌ی ابوقریب به عنوان فرمانده گردان اشاره نمود.

در عملیات والفجر ۲ شب هنگام همراه گردان حرکتشان را آغاز کردند. همراه چند همسنگر دیگر در برابر حملات عراقی ها خوش درخشیدند اما وقت نماز ظهر درحالی که در سجده بود خمپاره ای به سنگر برخورد کرد و شهید علی ابراهیم قزوینی، علی وار به فیض شهادت رسید.

مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجاره ننجیکم من عذاب الیم تومنون بالله و رسوله و مجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون (صف ۱۱-۱۲)

با سلام و درود به پیشگاه بقیه الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفدا حجه بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

و درودهای خالصانه و بیکران بر نائبش یگانه رهبر دوران، یار و یاور مستضعفان، شهید زنده، خمینی عزیز، و با درود به تمامی جانبازان و مجروحین انقلاب و جنگ و با درود به روان پاک تمامی شهدا و با درود به خانواده های گرامی شهدا و با سلام به رزمندگان خط سرخ شهادت و راه ولایت فقیه و با سلام و درودهای بی انتها به تمامی امت حزب الله.

وظیفه ی شرعی خود دانستم تا برای آخرین بار صحبت هایم را به عنوان وصیتنامه برای بازماندگان عزیزم و ادامه دهندگان راه شهدا بنویسم.

حمد و سپاس بی کران خدای را که ما را به دین خود و به امام هدایت کرد و اگر خداوند نمی خواست ما نیز به این راه هدایت نمی یافتیم، خدایا شکرگزار توئیم به خاطر اینکه ما را در این برهه از زمان قرار دادی تا یاری دینت کنیم، شکرگزار توئیم به خاطر اینکه نعمتی همچون امام به ما عطا کردی، شکرگزار توئیم به خاطر اینکه به ما توفیق دادی که پاسدار این انقلاب باشیم.

خدایا زبان ما گویای شکرگزاری تو نیست. باز هم از تو خواهانیم ای قادر متعال به ما توفیق عنایت کن تا بتوانیم از این نعمت گرانبها (امام) به خوبی استفاده و نگهداری و حفظ امانت کنیم.

ای دوستان وصیت من تنها در مورد امام عزیزمان است. ای امت حزب الله، ای یاران با وفای ما، ای کسانی که رهبر عزیز می فرماید: ملت ما الهی شده اند، ای کسانی که با عمل خود نشان داده اید که اگر در روز عاشورای حسینی بودید یاری امام حسین علیه السلام می کردید، بدانید که ما لحظه ای امام را تنها نمی گذاریم، بدانید ما چون کوفیان نیستیم که فرزند فاطمه سلام الله علیها را تنها گذاشتند و رفتند. قطره قطره خون ما ندای خمینی میدهد. بدانید همه‌ی ما آماده‌ی رزمیم، به یاری خداوند به جبهه آمدیم تا به خدای سرورمان سیدالشهدا علیه السلام لبیک گوئیم. ما می رویم راه اماممان را که همان راه امام حسین علیه السلام است ادامه بدهیم. به یاری خداوند متعال آنقدر می رویم تا به دوران حکومت مستکبران و از خدا بی‌خبران خاتمه داده و مستضعفان و محرومین را وارث های واقعی زمین قرار دهیم ان شاءالله. ما می رویم تا خط امام، تا راه ولایت فقیه باقی بماند و همانطور که امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: آنقدر در دریای خون شنا می کنیم تا به ساحل حقیقت برسیم.

ای امام! ما همچون یاران با وفای امام حسین علیه السلام خدمت شما عرض می کنیم اگر دنیا پایدار بود و عمر جاودان داشتیم جنگ در رکاب تو را به زندگی ابدی نمی فروختیم، نه دنیا بقایی دارد و نه عمری جاودان داریم جان بر کف در خدمت شما می جنگیم.

ای امت امام از همگی شما تقاضامندم که به دستورات و فرامین حضرت امام با جان و دل گوش فرا دهید و بدان عمل کنید، قدر این رهبر عزیز را بدانید از این نعمت به خوبی استفاده و نگهداری کنید. اطاعت ولایت فقیه اطاعت از امام زمان است و نافرمانی از ولی فقیه نافرمانی از امام زمان است، پشتیبان ولایت فقیه باشید تا در تمامی کارهایتان موفق و پیروز و در آخر رستگار شوید، پیرو ولایت باشید، بدانید عمل خوب بدون ولایت پوچ و بی ارزش است، اگر می خواهید که رستگار شوید، ولایت را محور کارهایتان قرار دهید. من حقیر و عاصی هرچه در وصف این رهبر و پدر دلسوز، این پیر خستگی ناپذیر، این مجاهد صبور بگویم کم گفته ام زبان قادر نیست که امام را وصف کند و آن چهره واقعی امام را بیان کند. فقط می توانم بگویم قدر این رهبر را بدانید و قدر خودتان را هم بدانید. آگاه باشید که امام درمورد این انقلاب عظیم و کشور و ملت ستمدیده و شهیدپرور چنین فرموده: امیدوارم این کشور را ما با صاحب اصلی او امام زمان (سلام الله علیها) تحویل بدهیم و ان‌شاءالله همه به خدمت ایشان برسیم و کشور را و ملت را تسلیم ایشان بکنیم. این حقیر لیاقت نداشتم که یک بار این بزرگوار را از نزدیک زیارت کنم ولیکن امیدوارم ان‌شاءالله در قیامت، شفاعت امام عزیزم شامل حالم بگردد و اگر شهادت نصیبم شد از امامم می خواهم که برای قبولی شهادت به درگاه خداوند دعا کند.

ای مردم دلسوز و خدمتگزار انقلاب باشید. هرچه می توانید به این انقلاب خدمت کنید چون این انقلاب الهی است، چون این مملکت، مملکت امام زمان علیه السلام است.

پشتیبان روحانیت مبارز و در خط امام باشید. در نمازجمعه شرکت فعالی داشته باشید، بدانید تمامی این جنگ ها صدر اسلام و اکنون برای برپایی نماز است، همه چیز ما از نماز و برای نماز است. ما به وسیله نماز می خواهیم انقلابمان را به جهانیان صادر کنیم چون شعائر اسلام در نماز خلاصه شده پس همه باید به نماز هایشان بیشتر اهمیت بدهند. این نماز است که انسان را الهی می کند البته اگر به معنای حقیقی برپا شود.

ای دوستان بدانید دنیا زودگذر است، خدای نکرده لذات و زیبایی های دنیا شما را فریب ندهد و از راه اصلی خارج نکند. این دنیا جایگاه امتحانی است برای انسان ها. هرچه در این دنیا بدان عمل کنید در آخرت پاداش و کیفر آن را خواهید دید.

ای پدر و مادر دلسوزم که سالها رنج و سختی را تحمل کردید ان‌شاءالله خداوند شما را و همه ی ما را عاقبت به خیر بگرداند، همه ی ما امانت هایی هستیم از طرف خداوند در دست شما. شرط این است که این امانت ها خوب و اسلامی تربیت شوند و برای اسلام مفید باشند، اگر لیاقت داشتم و شهادت نصیبم شد خداوند را شکر کنید که به بالاترین افتخارات رسیده ام. شاد و صبور باشید، بدانید شما هم در قیامت جلوی حضرت فاطمه سلام الله علیها روسفید و سربلند باشید ان‌شاءالله. لباس سیاه هم به تن نکنید چون شهید نمرده است که برایش عزا بگیرید. او به جایگاهی رفته است که اولیاء خدا در آن هستند، همیشه برای مظلومیت سیدالشهدا علیه السلام گریه کنید چون همه چیز ما از سیدالشهداست و از قیام خونین اوست.

ان شاءالله به زودی راه کربلا باز شود و همگی زائران و عاشقان امام حسین علیه السلام به زیارتش مشرف شوند.

در پایان از تمامی شما خواهانم که وحدت را حفظ کنید  و پشتیبان مجلس و دولت و ارگان های انقلابی باشید.

در مورد پس اندازی که دارم مقداری را صرف نماز و روزه کنید (نماز ۲ سال و روزه ۲ ماه) و بقیه را به حساب ۱۰۰ امام مدظله واریز نمائید.

از تمامی فامیل و آشنایان و دوستان برایم حلالیت بطلبید.

خداحافظ شما

علی ابراهیم قزوینی

 

 

گالری تصاویر

مطالب مرتبط

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search