نام: علی
نام خانوادگی: ندایی
نام مادر: سریه
نام پدر: صاحبعلی
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
محل تولد: تهران
وضعیت تاهل: مجرد
میزان تحصیلات: اول راهنمایی
سن:۱۷ سال
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۷
محل شهادت: جفیر
عملیات: خبیر
گردان : نامشخص
مسئولیت: مسئول دسته
یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیهالسلام
مزار: تهران، بهشت زهرا (س) قطعه۲۷، ردیف۳، شماره۱۳
- مدام برای رفتن به جبهه بیقراری میکرد. خانواده که فهمیده بودند اگر برود، دیگر برنمیگردد، میخواستند هرطور شده نگذارند برود.
- پیش از اعزام به عملیات خیبر، خودش هم میدانست شهید می شود و این را به دوستانش گفته بود. همانطور هم شد و به فیض شهادت رسید.
نمایه محتوا : گنجینه ل۱۰ / تولید
زندگینامه
شهید علی ندایی سال ۱۳۴۵ در تهران دیده به دنیا گشود.
از آنجایی که خانواده ای مذهبی و معتقد داشت، تحت تاثیر جوی که درون قرار گرفته بود نمازخواندن را از سیزده سالگی شروع کرد و به امر به معروف و نهی از منکر نیز توجه ویژه داشت.
در سال های اوج انقلاب، همپای مردم بود و در تمامی راهپیمایی ها شرکت می کرد.
با وجود حکومت نظامی با چند تن از دوستانش شبانه طوری که ماموران متوجه نشوند به صورت مخفیانه کار خود را انجام می دادند.
بعد از پیروزی انقلاب به عضویت بسیج در آمد. روزها به درس و مشقش رسیدگی می کرد و شب ها به کارهای بسیج می پرداخت.
جنگ تحمیلی زمانی شروع شد که علی دوران راهنمایی را می گذراند. عذاب وجدان لحظه ای رهایش نمی کرد. عاقبت نیمکت مدرسه را رها کرد و جای مداد، تفنگ به دست گرفت. او ابتدا در سپاه پاسداران ثبت نام نمود. تا کارهای ثبت نامش تکمیل شود در قسمت حفاظت شهری مشغول به کار شد و شب ها کشیک می داد تا محله در امان بماند. بعد از اینکه حدود یک ماه آموزش نظامی را در پایگاه شهید باهنر از سر گذراند مدتی به کردستان رفت و ماندگار شد. در آنجا به دلیل اصابت ترکش ضدانقلابیون و خرابکارها بدنش جراحت برداشت و به همین خاطر او را به تهران منتقل کردند.
بهمن سال ۱۳۶۱ به جبهه برگشت و اینبار در عملیات والفجر۱ شرکت نمود.
وقتی کارش در سپاه درست شد به پادگان امام حسین رفت تا آموزش های لازم را کسب کند. او مدتی هم به پاسداری و حفاظت از مجلس مشغول بود.
وی سرانجام اواخر بهمن سال ۱۳۶۲ به جبهه عازم شد و در عملیات خیبر مسئولیت فرمانده دسته را عهده دار بود که در همان عملیات به فیض شهادت رسید.
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت تزریق خون بر پیکر اجتماع است و چه عاشقانه شهدای جنگ تحمیلی و انقلاب این راه را انتخاب کردند و به آن رسیدند اما چگونه به آن خواهیم رسید؟
اگر کمی غفلت کنیم دنیا ما را گول می زند و به راه های کج و منحرف می کشاند باید بیش از پیش آگاه و مواظب اعمال خویش باشیم . ان شاءالله.
ما برای امتحان آفریده شده ایم خوشا به حال کسی که از این آزمایش و امتحان الهی پیروز و موفق بیرون آید. خوشا به حال شهدا و خانواده آنها.
خداوندا تو گواهی که هدف ما در این جنگ اعتلای کلمه حق است و سرنگونی ستمگران. این جوانان که مردم از دست دادند جزء بهترین جوانان بودند هدفشان حفظ و برقراری اسلام و قرآن است پس شما مردم مدیون خون شهدایید وظیفه شما در مقابل این خون های پاک به زمین ریخته بندگان خدا عمل به اسلام و حفظ انقلاب اسلامی است از امام اامت که نایب حجت خداست اطاعت کنید و خود را لایق این رهبری سازید. از شهیدان بر شما نصیحت که بزرگترین پیام ما این است که دست از این ماه تابان (امام) برندارید . که مثل پدر همیشه به ما نصیحت می کند و پند و اندرز می دهد و ما را از خطا ها دور می کند و باید او را پدر یتیمان جهان بنامیم و این به گونه ای است تمام جهان آن را قبول کرده اند و به این امر مهم پی برده اند. نمی خواهم بیشتر از این بگویم که اگر آن را بازگو کنم نویسندگان نمی توانند آن را به پایان ببرند. پند و اندرز خوب است. همچنین یادآوری و تذکر بسیار سازنده است. اگر ما به فضیلت نماز پی ببریم که همچون علی (علیه السلام) به آن پی برده بود اگر صدا می کردند و حتی پایش تیر خورده بود متوجه نبود اگر نمازت را فراموش کرده ای و یا نمی خواندی از الان پیش خودت و مولایت عهد ببند نمازت را ترک نکنی چون نماز از گناهان و بدی ها انسان را دور می کند و به خدا نزدیک می گرداند و مثل نهری می ماند که روزی پنج مرتبه تن را در آن شستشو می دهی و اگر هم بتوانی نماز شب بخوانی خیلی خوب است من به شما دو چیز را نصیحت می کنم و آن تقوا و نماز خواندن است.
خدمت مادر عزیز و گرامی ام مادر جان می دانم که برای بزرگ کردن من بسیار زحمت کشیده ای و رنج برده ای تا مرا بزرگ کنی از تو می خواهم که مرا حلال کنی و اگر من در راه اسلام و خداوند کشته شدم ناراحت مباش چون من فدای دین خداوند شده ام باید تو به مرگ من افتخار کنی.
و از تو پدر جان می خواهم که مرا حلال کنی و به خاطر زحماتی که برای من کشیده ای تشکر می کنم.
و از شما برادرانم می خواهم که مرا حلال کنید و از اینکه برای من زحمت کشیده اید و مرا به اسلام آشنا کرده اید تشکر می کنم.
و یکی از برادران شهید به عنوان پیام به امت شهید پرور ایران نوشته است : راه شهیدان را ادامه دهند و در مقابل استکبار جهانی سر فرود نیاورند.
نام و راهش فراموشمان مباد.
خاطره
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت تزریق خون بر پیکر اجتماع است و چه عاشقانه شهدای جنگ تحمیلی و انقلاب این راه را انتخاب کردند و به آن رسیدند اما چگونه به آن خواهیم رسید؟
اگر کمی غفلت کنیم دنیا ما را گول می زند و به راه های کج و منحرف می کشاند باید بیش از پیش آگاه و مواظب اعمال خویش باشیم . ان شاءالله.
ما برای امتحان آفریده شده ایم خوشا به حال کسی که از این آزمایش و امتحان الهی پیروز و موفق بیرون آید. خوشا به حال شهدا و خانواده آنها.
خداوندا تو گواهی که هدف ما در این جنگ اعتلای کلمه حق است و سرنگونی ستمگران. این جوانان که مردم از دست دادند جزء بهترین جوانان بودند هدفشان حفظ و برقراری اسلام و قرآن است پس شما مردم مدیون خون شهدایید وظیفه شما در مقابل این خون های پاک به زمین ریخته بندگان خدا عمل به اسلام و حفظ انقلاب اسلامی است از امام اامت که نایب حجت خداست اطاعت کنید و خود را لایق این رهبری سازید. از شهیدان بر شما نصیحت که بزرگترین پیام ما این است که دست از این ماه تابان (امام) برندارید . که مثل پدر همیشه به ما نصیحت می کند و پند و اندرز می دهد و ما را از خطا ها دور می کند و باید او را پدر یتیمان جهان بنامیم و این به گونه ای است تمام جهان آن را قبول کرده اند و به این امر مهم پی برده اند. نمی خواهم بیشتر از این بگویم که اگر آن را بازگو کنم نویسندگان نمی توانند آن را به پایان ببرند. پند و اندرز خوب است. همچنین یادآوری و تذکر بسیار سازنده است. اگر ما به فضیلت نماز پی ببریم که همچون علی (علیه السلام) به آن پی برده بود اگر صدا می کردند و حتی پایش تیر خورده بود متوجه نبود اگر نمازت را فراموش کرده ای و یا نمی خواندی از الان پیش خودت و مولایت عهد ببند نمازت را ترک نکنی چون نماز از گناهان و بدی ها انسان را دور می کند و به خدا نزدیک می گرداند و مثل نهری می ماند که روزی پنج مرتبه تن را در آن شستشو می دهی و اگر هم بتوانی نماز شب بخوانی خیلی خوب است من به شما دو چیز را نصیحت می کنم و آن تقوا و نماز خواندن است.
خدمت مادر عزیز و گرامی ام مادر جان می دانم که برای بزرگ کردن من بسیار زحمت کشیده ای و رنج برده ای تا مرا بزرگ کنی از تو می خواهم که مرا حلال کنی و اگر من در راه اسلام و خداوند کشته شدم ناراحت مباش چون من فدای دین خداوند شده ام باید تو به مرگ من افتخار کنی.
و از تو پدر جان می خواهم که مرا حلال کنی و به خاطر زحماتی که برای من کشیده ای تشکر می کنم.
و از شما برادرانم می خواهم که مرا حلال کنید و از اینکه برای من زحمت کشیده اید و مرا به اسلام آشنا کرده اید تشکر می کنم.
و یکی از برادران شهید به عنوان پیام به امت شهید پرور ایران نوشته است : راه شهیدان را ادامه دهند و در مقابل استکبار جهانی سر فرود نیاورند.
نام و راهش فراموشمان مباد.