درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت همرزم شهید
در کربلای ۵ وقتی از خط برگشتیم، در کانال مستقر شدیم تا کمی استراحت کنیم که ناگهان خمپارهای داخل کانال و درست در جلوی پای ما منفجر شد. عینک مصطفی روی صورتش خرد شد و تمام صورتش مجروح شد. خون جلوی چشمان را گرفته بود و دیگر جایی را نمی دید. پایش هم به شدت مجروح شد، طوری که از شدت درد و خونریزی به حالت اغماء افتاد.
او بعدا تعریف کرد: در همان حالت بیهوشی احساس کردم آن دوستم که شهید شده دو دست مرا از روی زمین بلند کرد و بر روی خاکریز گذاشت و به طرف آمبولانس هدایت کرد.
بعدها برادران تعجب کرده بودند که: تو با این پای زخمی و صورت خون آلود و مجروح و در حال بیهوشی، آخر چطور ممکن است که از کانال بیرون آمده باشی؟!…
او هم گفت: دو دست معجزه گر مرا کمک کرد.
منبع: بازنویسی از نت