دهمین جلسه هیئت رزمندگان راهیان نینوا

به روال سنوات گذشته، مقرر بود که هیئت رزمندگان راهیان نینوا، جمعه ۳۰ دی‌ماه در مسجد جامع نارمک با میزبانی برادران حاج حسن و حاج حسین آشتیانی برگزار شود.

با توجه به اتفاقات سال‌های قبل در این مسجد – حضور رئیس جمهور سابق در جلسه و حواشی این حضور – و همچنین کسالت پدر برادران آشتیانی و بستری شدن ایشان در بیمارستان، در جلسه قبل که در کرج برگزار شده بود، با مشورت سردار اردستانی و برادر حاج حسین آشتیانی ، مقرر شد جلسه این هفته در منطقه یافت آباد و به میزبانی برادر محمود قاسمی برگزار شود. چند روز بعد، برادر قاسمی اعلام فرمودند که برادر حاج ابراهیم کربلایی اصرار دارند‌ که جلسه دی‌ماه در منطقه احمدآباد مستوفی و به میزبانی ایشان برگزار شود؛ که با این موضوع موافقت شد.

علی‌رغم دوری راه و پیچیده بودن آدرس‌های اعلامی، جلسه در زمان مقرر و در مصلی احمدآباد مستوفی (واقع در جنوب غربی شهر تهران) با حضور برادران و خواهران – اعم از اهالی محل و پیشکسوتان نینوایی – بویژه عزیزانی که مدت‌ها از دیدارشان محروم بودیم؛ همچون آقا جواد توکلی معروف به حمزه و با مداحی مادحین محترم حاج سید مرتضی آل حسینی، حاج نادر حضرتی و مداح مهمان جناب آقای غلامی در فضای معنوی برگزار گردید.

بعد از ذکر دعای شریف ندبه و مرثیه خوانی سردار حاج سعید اردستانی، روزنگار دی‌ماه تیپ نینوا در هشت سال دفاع مقدس قرائت شد. بعد از صحبت دکتر اردستانی، جناب حاج فیروز احمدی دقایقی در خصوص اهمیت و ضرورت بازگو نمودن خاطرات دوران دفاع مقدس پیشکسوتان در گروه و تاکید مقام معظم رهبری در دِین رزمندگان به تاریخ، مطالبی را بیان فرمودند. در انتهای مراسم و پیش از صرف صبحانه با همخوانی برادر اردستانی و سایر حاضرین، نوای آسمانی «کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان…» در فضای مصلی طنین انداز شد. سفره صبحانه با زحمات برادران ابراهیم کربلایی، محمود قاسمی و سایر خادمین پذیرای حاضران بود. در پایان ضمن ثبت عکس‌های یادگاری، مراسم این ماه دعای ندبه هیئت رزمندگان راهیان نینوا به خیر و برکت و در جمع دوستان و همرزمان دوران پرحلاوت دفاع مقدس پایان یافت.

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search