اصلا شهپریان ها همه شاه دوست بودند. خانواده و بخصوص پدر بهرام هم همینطور، یک شاه دوست متعصب.
با انقلاب مخالف بود اما نمازش را میخواند و به مال حلال اعتقاد داشت.
او سرهنگ ارتش و رئیس نظام وظیفه بود. خیلیها برای معاف شدن فرزندانشان به او رشوه میدادند. ولی او هیچوقت هیچکدام از این هدایا را قبول نکرد جز یک جلد کلام الله مجید را. هرگز از قدرتش برای معاف کردن کسی استفاده نکرد، به جز سربازهایی که از خانوادههای فقیر بودند؛ آنها را معاف می کرد تا بروند و کمک حال خانوادههایشان بشوند.
بهرام هم به گواه مادرش، در کودکی بسیار دلرحم بود و به گماشتههای پدرش کمک میکرد. خیلی وقتها غذایش را هم می داد به سربازان و وانمود می کرد که خودش غذا را خورده. او حتی گاهی از پول توجیبی خودش هم به سربازها میداد و آنها را میفرستاد مرخصی تا به خانوادههایشان سر بزنند. نمازخواندن و اعتقاد پدر به کسب مال حلال، کار خودش را کرد و بهرام، در کمال تعجب همگان، تبدیل شد به یک جوان انقلابی. تا جایی که عضو سپاه شد و در راهی که پیش گرفته بود به فیض شهادت نائل آمد.
۲ Comments
۲۴ فروردین ۱۳۹۹ at ۷:۳۸ ق٫ظ
حیدری
طیب الله
۲۰ فروردین ۱۳۹۹ at ۳:۱۹ ب٫ظ
ش.م
بله نان حلال کار خودش را میکند و این باید به گوش پدران و مادران نگران برسد که نگران جوانانشانند که با فضای مجازی نکند ازراه بدرشوند ولی باید بدانند که آنها فقط وظیفه دارند نان حلال تهیه کنند و بس این خودش بسیار کار سختی است و خیلیها گمان میبرند درامدشان حلال است درصورتیکه حرامخورند و توجهی ندارند
باتشکر
ش.م