خاطرات, درباره شهید

سادات کوثر

درباره شهید بسیجی دانش آموز؛ سید علیرضا جوزی صبح اولین روز از دومین ماه تابستان 1367 یعنی در آخرین روزهای جنگ تحمیلی 8ساله، کامیون حامل رزمنده ها در منطقه عملیاتی جاده اهواز-خرمشهر در سه راهی کوشک در محاصره تانکهای بعثی قرارگرفت و با…

خاطرات, درباره شهید

حکایت رضایت‌نامه‌ی دردسرساز!

درباره شهید بسیجی دانش آموز؛ سید علیرضا جوزی بهار روزهای آخر فروردین‌ماه را می‌گذراند. علیرضا خسته‌تر از همیشه با شانه‌هایی فروافتاده و لب و لوچه‌ی آویزان قدم بر می داشت. روزگار بر وفق مرادش نچرخیده بود که آنطور پریشان می نمود. هرکس که…

خاطرات, درباره شهید

در جست و جوی شهادت

درباره شهید دانش آموز بسیجی؛ سید علیرضا جوزی خبر کوتاه بود و تحیرآمیز. خبری که در اوج گرمای تابستانی دل‌های سرمازده‌ی رزمندگان و کل ملت ایران را پر از شادی کرد. حوالی ساعت دو بعد از ظهر صدای اخبارگوی رادیو از بلندگوهای پادگان…

خاطرات, درباره شهید

حبیب خدا

خاطراتی درباره شهید حبیب الله کلهر به روایت همرزم شهید حبيب الله ایمان محكمی داشت و هميشه به خدا توكل مي كرد. شبي در حين عمليات خيبر قرار شد جلوي عراقيها را مين‌گذاري كنيم. حجم آتش دشمن، در اين عمليات بي‌سابقه بود. پيش…

خاطرات, درباره شهید

معلم نمونه

درباره شهید علیرضا رابعی به روایت خانم رحیمی؛ همسر شهید آرام بود و مهربان. زیاد حرف نمی زد. وقتی شهید شد، تازه شناختیمش. تازه با حرف هایی که اولیای مدرسه و معلم ها می زدند، فهمیدیم که بوده و چه کرده. همیشه در…

خاطرات, درباره شهید

کبوتر طلائیه

درباره شهید سید مصطفی دریاباری به روایت فرزند شهید بهمن ماه 1379 بود که از سوى دبیرستان راهی اردوی راهیان نور شدیم. هوا بارانی بود و نگران بودیم که نتوانیم از مناطق جنگی بازدید کنیم. شب در اردوگاه اروند خرمشهر خوابیده بودیم که…

خاطرات, درباره شهید

شهیدی که زنده شد!

درباره شهید علی آملی به روایتِ همرزم شهید در عملیات والفجر 8 در جزیره ام الرصاص دشمن خیلی مقاومت می‌کرد. قرارگاهشان چند بار میان ما و عراقیها دست به دست شده بود. لحظه‌ای نشستیم تا چاره‌ای بیندیشیم که یک خمپاره 60 فرود آمد…

خاطرات, درباره شهید

مایۀ مباهات

شهید محمود زارعی اقدم به روایت مادر شهید درود بر تو مادر کوچک بود. 6-5 سال بیشتر نداشت که دوست داشت برود مسجد. فاصلۀ مسجد تا خانه‌مان دور بود و نگذاشتم برود. خیلی گریه کرد.‌‌‌‌ می‌گفت:‌‌‌‌ می‌خواهم بروم مسجد، تکبیر بگویم. آنقدر گریه…

خاطرات, درباره شهید

داغ وداع یاران

خاطره ای درباره شهید حاج یدالله کلهر و شهید نادعلی رستمی به روایت جواد عبداللهی زمانی که حاج یدالله در عملیات والفجر هشت به شدت زخمی شد؛ پسرعمه اش نادعلی رستمی هم به شهادت رسید. با شنیدن خبر مجروحیت حاجی، خودم را با…

خاطرات, درباره شهید

مهمانیِ خدا

خاطراتی از شهید مجتبی عباسی، مصاحبه با خانواده و دوستان شهید شعار روی پیراهن، شعار روی مزار به روایتِ برادر شهید مجتبی روی پیراهنش نوشته بود: "درد هر تیر و ترکشی را تحمل میکنم، ولی اندوه خمینی را هرگز" این شعار، برآمده از…

HomeCategoriesAccountCart
Search