خوابی که خنده به لب علمدار آورد
شهادت سردار شهید حاج یدالله کلهر به روایتِ حاج احمد شجاعی حاج یدالله کلهر و شهید حاج سید حسین میررضی رفاقت نزدیکی با هم داشتند. حالا ۱۰روزی از شهادت حاج حسین میگذشت و هنوز کسی لبخند روی صورت حاج یدالله ندیده بود. بدجوری بیطاقت…
حاج یداللهِ ما چطور است؟
دیدار ما با مقام معظم رهبری زمانی اتفاق افتاد که حاج یدالله کلهر به دلیل رشادتهای فوقالعادهشان در عملیات والفجر8 دستشان مجروح شده بود و عصب دست قطع شد، ضمن اینکه یکی از کلیههایش را هم به اسلام تقدیم کرد؛ مقام معظم رهبری…
در سوریه…
عملیات خیبر که تمام شد، به همراه حاج یدالله و چهار نفر دیگر عازم سوریه شدیم تا از جبهههای مختلف آنجا بازدید کنیم. در طول سفر، مجذوب روحیات عجیب حاجی شده بودم. او با دقت، تمام منطقه را زیر نظر داشت و با…
خبر خوش!
خاطره سردار حاج علی فضلی درباره سردار شهید حاج یدالله کلهر شهید حاج سید حسین میررضی (فرمانده عملیات لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع))، بیستمین روز زمستان، در کنار کانال ماهی به شهادت رسید. من و حاج یدالله کلهر در پنجضلعی شلمچه، داخل یک نفربر نشسته…
ورزیده و سریع
خاطره برادر میثم محمودی درباره شهید کلهر یکی از برادرها تعریف میکرد که: در ادامهی عملیات فتح المبین در چنانه، حدود ۷۰ ، ۸۰ نفر از بعثیها را اسیر کرده بودیم و میخواستیم منتقلشان کنیم به عقب. حاج یدالله کلهر هم آنجا حضور…
فرمانده سپاه اسلام
در مرحله دوم عملیات سنگین کربلای 5، گردان المهدی عج در محاصره افتاده بود. از کنار اروند صغیر رفته بود جلو و بیش از حدی که باید، جلو رفته بود. دشمن هم از پهلو آمده بود و آنها را دور زده بود. جزیره…
التماس دعا
شهید حاج یدالله کلهر به روایت برادر حمید پارسا پیش از عملیات والفجر مقدماتی؛ یک بار، دمادم صبح بود که بلند شدم برای نماز صبح. در مناطق جنگی رسم بر این بود که توی اردوگاه، همیشه یک ساعت قبل از نماز صبح،…
متواضعانه
حاج یدالله خیلی با بچهها متواضعانه برخورد میکرد در هر مقامی که بود فرقی نمیکرد و تغییری در رفتارش ایجاد نمیشد میآمد و خیلی صمیمانه مانند بقیه با بچهها بازی میکرد. در پادگان ابوذر با بچهها والیبال بازی میکردیم قرار بود هرکه حین…
مستقیم جبهه
سردار شهید حاج یدالله کلهر به روایتِ همسر شهید سال 1359 ازدواج کردیم. یک هفته بیشتر از عروسیمان نگذشته بود که راهی جبهه شد. دیگر تمام فکر و ذکرش شده بود جنگ و جبهه. در طول 6 سالی که از زندگی مشترکمان میگذشت،…
فرمانده نابغه
خاطره از برادر تقی زاده درباره سردار شهید کلهر در عملیات امالرصاص، حسابی کار گره خورده بود... زیر آتش سنگین خمپارهها در نخلستان میان کرتها نشسته بودیم و نمیدانستیم چه کار کنیم. شرایط بسیار سخت بود و تصمیم گیری در آن لحظه، بسیار…