خاطرات, درباره شهید

او هنوز هست…

درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت خواهر شهید از وقتی مصطفی شهید شده، ما هیچوقت فکر نمیکنیم که نیست و دیگر حضور ندارد. او همیشه با ما ارتباط معنوی دارد و راهنماییمان میکند. مثلا در مورد ازدواج خود من، در خواب راهنمایی کرد…

خاطرات, درباره شهید

عروسکم

درباره شهید صیاد مهدی‌زاده یک روز شهید مهدی زاده از راز دختردارشدن‌اش بعد از بیش از ۱۰ سال گفت. او گفت: سالهای سال بود از نعمت فرزند بی‌بهره بودیم. خیلی راز و نیاز کردیم. با همسرم نذری کردیم و قرار شد اگر خدا…

خاطرات, درباره شهید

محبوب مادر

خاطراتی درباره شهید محبوب (مسعود) عقیلی خسروشاهی به روایت مادر شهید در یک دوره ای، مستأجر بودیم و به دلیل اوضاع و شرایط اقتصادی همراه همسرم تصمیم گرفتیم هردو خارج از خانه کار کنیم. مغازه ای داشتیم و زمانی که همسرم به بازار…

خاطرات, درباره شهید

آغوش آخر

درباره شهید محمد بیاتی به روایت پسر شهید گنجینه   آخرین بار که بابا به جبهه می‌رفت، همه برای خداحافظی جمع شده بودیم. آن دقایق را خوب به خاطر دارم. دقایقی که برای خانواده به سختی می‌گذشت. بابا رفتنش با خودش بود اما…

خاطرات, درباره شهید

شیرین‌تر از عسل

درباره تخریبچی شهید عباس بیات به روایت محسن اربابیان سال 65 یا 66 بود. شهید عباس بیات تازه مسئول دسته شده بود. یک روز بچه های دسته به همراه مسئول دسته رفتند تدارکات گردان تا جنس های چادر را جور کنند. وقتی چیزهایی…

خاطرات, درباره شهید

دستان معجزه‌گر

درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت هم‌رزم شهید در کربلای 5 وقتی از خط برگشتیم، در کانال مستقر شدیم تا کمی استراحت کنیم که ناگهان خمپاره‌ای داخل کانال و درست در جلوی پای ما منفجر شد. عینک مصطفی روی صورتش خرد شد و…

خاطرات, درباره شهید

چهل‌ویکمین شهید

درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت پدر شهید مصطفی تمام هم و غم‌اش این بود که مملکت به تعالی برسد. تمام وجودش در امام خمینی خلاصه می شد. وقتی در دبیرستان سپاه درس می خواند مرا خواستند (که جلوی اعزام او را بگیرند)…

خاطرات, درباره شهید

شیرین‌کاری‌های عباس

درباره شهید عباس بیات به روایت جعفر طهماسبی آخرین خاطره ای که با شهید عباس بیات دارم، مربوط به لحظه عقب‌نشینی در منطقه ماووت بود. اواخر خردادماه سال ۶۷. از قرارگاه دستور رسید که یگانهای مستقر منطقه را ترک کنند. امکانات زیادی توی…

حاج علی فضلی, خاطرات, یادها

مقتدرانِ مظلوم

به روایت سردار حاج علی فضلی نقطه‌ی اصلی عملیات بیت‌المقدس۲ در ارتفاعات قمیش بود که برای رسیدن به آن باید از رودخانه‌ی خروشان قلعه‌چولان عبور می‌کردیم. برای ارائه‌ی راهکار و حل این مسئله، جلسه‌ای با برادران تشکیل دادیم و به گفت‌وگو نشستیم. باور…

خاطرات, درباره شهید

تا آخرین نفس

خاطره دکتر حسن حیدری نراقی درباره شهید یدالله کلهر در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه، داشتم خودم را به سه راهی مرگ، کنار کانال ماهی که زیر آتش گلوله بود میرساندم. وارد سنگر کوچکی شدم. سردار کلهر را دیدم که داخل آن…

HomeCategoriesAccountCart
Search