خاطرات, درباره شهید

شهادتِ پر خیر و برکت!

سردار شهید حاج یدالله کلهر به روایتِ سردار حاج علی فضلی سردار شهید عزیزمان کلهر از نخستین روزهای جنگ تا واپسین روزهای سال 1365 که به شهادت رسید، در عملیاتهای بسیاری شرکت داشت و در همۀ این عملیاتها خیرات و برکات بسیاری از خود…

خاطرات, درباره شهید

دزد تشنه

خاطره ای از سردار شهید حاج یدالله کلهر به روایت برادر شهید (ولی الله کلهر) یک شب کارگر دامداری پدرم، رفت خانه حاج یدالله برای دزدی! شاید جبهه بودن مداوم حاجی، باعث شده بود این فکر به سرش بزند. کسی در خانه نبود و…

خاطرات, درباره شهید

خوابی که خنده به لب علمدار آورد

شهادت سردار شهید حاج یدالله کلهر به روایتِ حاج احمد شجاعی حاج یدالله کلهر و شهید حاج سید حسین میررضی رفاقت نزدیکی با هم داشتند. حالا ۱۰روزی از شهادت حاج حسین می‌گذشت و هنوز کسی لبخند روی صورت حاج یدالله ندیده بود. بدجوری بی‌طاقت…

خاطرات, درباره شهید

حاج یداللهِ ما چطور است؟

دیدار ما با مقام معظم رهبری زمانی اتفاق افتاد که حاج یدالله کلهر به دلیل رشادت‌های فوق‌العاده‌شان در عملیات والفجر8 دستشان مجروح شده بود و عصب دست قطع شد، ضمن اینکه یکی از کلیه‌هایش را هم به اسلام تقدیم کرد؛ مقام معظم رهبری…

خاطرات, درباره شهید

در سوریه…

عملیات خیبر که تمام شد، به همراه حاج یدالله و چهار نفر دیگر عازم سوریه شدیم تا از جبهه‌های مختلف آنجا بازدید کنیم. در طول سفر، مجذوب روحیات عجیب حاجی شده بودم. او با دقت، تمام منطقه را زیر نظر داشت و با…

خاطرات, درباره شهید

خبر خوش!

خاطره سردار حاج علی فضلی درباره سردار شهید حاج یدالله کلهر شهید حاج سید حسین میررضی (فرمانده عملیات لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع))، بیستمین روز زمستان، در کنار کانال ماهی به شهادت رسید. من و حاج یدالله کلهر در پنج‌ضلعی شلمچه، داخل یک نفربر نشسته…

خاطرات, درباره شهید

ورزیده و سریع

خاطره برادر میثم محمودی درباره شهید کلهر   یکی از برادرها تعریف می‌کرد که: در ادامه‌ی عملیات فتح المبین در چنانه، حدود ۷۰ ، ۸۰ نفر از بعثی‌ها را اسیر کرده بودیم و می‌خواستیم منتقلشان کنیم به عقب. حاج یدالله کلهر هم آنجا حضور…

خاطرات, درباره شهید

التماس دعا

شهید حاج یدالله کلهر به روایت برادر حمید پارسا   پیش از عملیات والفجر مقدماتی؛ یک بار، دمادم صبح بود که بلند شدم برای نماز صبح. در مناطق جنگی رسم بر این بود که توی اردوگاه، همیشه یک ساعت قبل از نماز صبح،…

خاطرات, درباره شهید

متواضعانه

حاج یدالله خیلی با بچه‌ها متواضعانه برخورد می‌کرد در هر مقامی که بود فرقی نمی‌کرد و تغییری در رفتارش ایجاد نمی‌شد می‌آمد و خیلی صمیمانه مانند بقیه با بچه‌ها بازی می‌کرد. در پادگان ابوذر با بچه‌ها والیبال بازی می‌کردیم قرار بود هرکه حین…

HomeCategoriesAccountCart
Search