پشت شیشۀ انتظار
درباره شهید جعفر حمدگو به روایتِ مادر شهید خانۀ ما فقط یک اتاق بزرگ داشت و من همیشه شبها کنار پنجره میخوابیدم و چشم انتظار بودم که پسرم از جبهه بیاید. یک شب، نزدیک اذان صبح، بین خواب و بیداری بودم که احساس…
سهپاهی واقعی!
درباره شهید جعفر حمدگو به روایتِ برادر شهید یکروز وقتی برادرم به خانه آمد، دیدم تمام بدنش درب و داغان است. پرسیدم: چی شده جعفر؟! برایم تعریف کرد که رفته بوده برای بیحجابی در یک پارک، امر به معروف و نهی از…
یک “شام” به “شهید” بدهکارم
درباره شهید جعفر حمدگو به روایتِ پدر شهید آخرین بار که پسرم به مرخصی آمد، همراه با شهید حسن جنگجو بود. دیدم هر دویشان زخمی شده اند. آن روز من تازه از زیارت خانه خدا برگشته بودم و قرار بود شام مختصری بدهیم.…
شهید جعفر حمدگو
نام: جعفر نام خانوادگی: حمدگو نام مادر: صغری نام پدر: غیب الله تاریخ تولد: 1343/8/23 محل تولد: تهران وضعیت تاهل: متاهل میزان تحصیلات:اول دبیرستان رشته علوم انسانی سن: 22 سال تاریخ شهادت: 1365/4/10 محل شهادت: مهران عملیات: کربلای1 مسئولیت : مسئول کشیدن کالک…