شهادتنامه
درباره شهید محمود معزپوربه روایت مادر شهید #گنجینه همسرم به همراه پسر دیگرم در جبهه بود. حتی دامادمان. پسرم، شمسالدین، مدام از کیلومترها دورتر نامه میفرستاد که: محمود را برای چی پهلوی خودتان نگه داشتهاید؟ بفرستیدش بیاید اینجا.محمود آن زمان سیزدهساله بود. سنش…
خیّر بی نام و نشان
درباره شهید محمود معزپور به روایت دوستان و همرزمان شهید: یک روز صبح وقتی بیدار شدیم و از چادرها بیرون آمدیم با کمال تعجب دیدیم تمام کفشها واکسزده و مرتب پشت سر هم قطار شدند. از هرکسی سوال کردیم "چه کسی این کار…
بغض فرو خورده
درباره شهید محمود معزپوربه روایت مادر شهید: روزی از دیوار حیاط بالا پریده بود و میلهای آهنی صاف فرو رفته بود در گونهاش. وقتی آمد دیدم دستش روی صورتش است. "پرسیدم: چی شده پسرم؟"پسرکم خم به ابرو نیاورد. دوست نداشت من را نگران…
میراث مادر
درباره شهید محمود معزپور به روایت مادر شهید محمود را که باردار بودم، شبی در خواب دیدم جمعیتی در منزلمان گرد هم آمدهاند. متوجه میشدم که مراسمی برپا شده، مراسمی که بیشباهت به روضهخوانی نبود. کمی جلو رفتم و از شخصی پرسیدم: "شما…
شهید محمود معزپور
شهید محمود معزپور نام پدر: علی اصغر نام مادر: مهین تاریخ تولد: 1347 محل تولد: تهران تاریخ شهادت: 20/1/1366 محل شهادت: شلمچه عملیات: کربلای 8 گردان: حضرت المهدی (عج) مسئولیت: مسئول مخابرات گردان مزار: تهران - بهشت زهرا(س) – قطعه 29 ردیف 101…