هالهی نور
درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت همرزم شهید بار آخر که آمد، کمتر از یک هفته بود که در جبهه بود. برای همین، همرزمان او را خوب نمیشناختند. در آن 4 روز، همیشه توی لاک خودش بود. مدام سر در گریبان داشت و…
عینکی که اینبار نشکسته بود
درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت مادر شهید مصطفی بچه تر و تمیزی بود. او موقع حمام هم نداشتیم ولی در عین حال که روی اسراف آب حساس بود، خیلی تمیز بود. منظم بود و کارهایش سر ساعت بود. روزهای اوج گرفتن انقلاب،…
او هنوز هست…
درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت خواهر شهید از وقتی مصطفی شهید شده، ما هیچوقت فکر نمیکنیم که نیست و دیگر حضور ندارد. او همیشه با ما ارتباط معنوی دارد و راهنماییمان میکند. مثلا در مورد ازدواج خود من، در خواب راهنمایی کرد…
دستان معجزهگر
درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت همرزم شهید در کربلای 5 وقتی از خط برگشتیم، در کانال مستقر شدیم تا کمی استراحت کنیم که ناگهان خمپارهای داخل کانال و درست در جلوی پای ما منفجر شد. عینک مصطفی روی صورتش خرد شد و…
چهلویکمین شهید
درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت پدر شهید مصطفی تمام هم و غماش این بود که مملکت به تعالی برسد. تمام وجودش در امام خمینی خلاصه می شد. وقتی در دبیرستان سپاه درس می خواند مرا خواستند (که جلوی اعزام او را بگیرند)…
شهید مصطفی آزادگان
نام: مصطفی نام خانوادگی: آزادگان نام مادر: ربابه نام پدر: حسین تاریخ تولد: 1347/5/28 محل تولد: تهران وضعیت تاهل: مجرد میزان تحصیلات: دانشجوی کارشناسی مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر سن: 20 سال تاریخ شهادت: 1367/5/6 محل شهادت: شلمچه عملیات: الغدیر گردان: حضرت زهیر یگان خدمتی: لشکر 10 سیدالشهدا علیهالسلام مزار: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه40، ردیف28، شماره8…